شعر چه ربطی دارد به همسایه‌ها؟


در میان هندی‌ها ضرب‌المثلی هست که در میان خانواده‌های متوسط شهری و روستایی رایج است. وقتی اتفاقی می‌افتد، وقتی می‌خواهند چیزی بخرند و یا کاری بکنند معمولاً این ضرب‌المثل را به زبان می‌آورند و یا با تردید و ترس و لرز در دل می‌گذرانند که :

 what the neighbours said?

یعنی همسایه‌ها چی می‌گویند و یا چی فکر می‌کنند.

بله باید گفت که آن‌ها خیلی وقت‌ها نه برای خودشان، بلکه برای همسایه‌ها زندگی می‌کنند. درست مثل ما! لباسی را می‌خریم که «دیگران» خوش‌شان بیاید. به مسافرتی می‌رویم که بتوانیم امکانات و امتیازاتش را به رخ دیگران بکشیم. حالا اگر خودمان هم لذت نبردیم، اصلاً مهم نیست. وسایلی را می‌خریم که «مد» باشد و قابلیت به رخ کشیدن داشته باشد. به کلاس‌های فوق‌برنامه‌ای مجبور می‌شویم برویم که...

حالا اگر واقعاً فایده‌ای هم برای‌مان نداشته باشد و تا خرخره زیر بار قرض برویم چه اهمیت دارد. بعضی از هموطنان ما هم به جای این‌که به آرامش و آسایش و لذت خود فکر کنند، بیش‌تر به این فکرند که «مورد توجه دیگران» قرار بگیرند. این مشکل که از خودکم‌بینی سرچشمه گرفته فقط در دنیای مد و لباس مارک‌دار و چشم و هم‌چشمی با همسایه‌ها و بستگان ختم نمی‌شود و سر از «مدرسه‌های ویژه با شهریه‌های کلان» و یا حفظ کردن حافظ و شاهنامه و مثنوی و... هم درآورده است. برای بعضی‌ها حافظ و مولوی و... شخصیت‌های زندگی‌ساز و اخلاق‌آفرین نیستند و فقط در این حد مانده‌اند که شعرهای‌شان به وسیله‌ی بچه برای در و همسایه در مجالس مختلف خوانده شود و مایه‌ی فخر و مباهات والدین‌شان را فراهم کند. چه دردناک است این در باور نداشتن و ندیدن دارایی‌ها و نعمت‌هایی که خدای مهربان به هر کسی یک جورش را داده و رفتن به دنبال به دست آوردن و افتخار کردن به ویژگی‌ها و امتیاز‌هایی که اصلاً اهمیت ندارند.

وقتی کودک یا نوجوانی از خواندن شعری که مال سن و سال خودش نیست، لذت نمی‌برد و چیزی نمی‌آموزد، چه افتخاری دارد حفظ کردن آن. اگر کودکان و نوجوانان در هر سن و سالی شعرها و داستان‌های مخصوص خودشان را بخوانند، هم این امکان را پیدا می‌کنند که قدرت انتخاب و نقد خود را بالا ببرند و هم بیاموزند و لذت ببرند و هم برای خواندن و لذت بردن و آموختن از آثار بزرگ‌سالان در بزرگ‌سالی مقدمات لازم را در دل و ذهن خود ذخیره کنند.

 

CAPTCHA Image