شعر/ رباعی‌ها

نویسنده


نهال نو

سرسبزی باز پا به این خانه گذاشت

سرما تا دست از سر ما برداشت

با یاد صنوبری که افتاد، پدر

در گوشه‌ی باغچه نهالی نو کاشت

خبر

ای چلچله! با تو برگ و بر داشت درخت

انگار پرنده بود و پر داشت درخت

خندید و برای دیدنت گل آورد

از آمدنت مگر خبر داشت درخت؟

رویش

با آمدن تو نسترن می‌روید

در باغچه یاس و یاسمن می‌روید

خورشید و گل و پرنده و کلبه و کوه

در دفتر نقاشی من می‌روید

ماهی قرمز

بیداری و خواب، ماهی قرمز من!

پرشور و شتاب، ماهی قرمز من!

باید برسی به آبی دریاها

از رود پرآب، ماهی قرمز من

هم‌بازی

در باغ، انار تازه پیدا کردم

انگار بهار تازه پیدا کردم

از تنهایی درآمدم با شادی

در بازی یار تازه پیدا کردم

تازه

با آب از سنگ راه نو می‌جویم

با دانه دوباره از زمین می‌رویم

با سبزه سرود زندگی می‌خوانم

هر لحظه که شعر تازه‌ای می‌گویم

کاش...

سرسبزی کشتزار می‌دیدم کاش

مردم را گرم کار می‌دیدم کاش

چوپان و عبور رمه و صحرا را

از پنجره‌ی قطار می‌دیدم کاش

 

CAPTCHA Image