تقویم/ روزهای فروردین

نویسنده


اول فروردین، عید نوروز

هوا همچنان دلش می‌خواهد سرد باشد. زمین دوست دارد لحاف برفی‌اش را بکشد روی سرش و تخت بخوابد. درخت‌ها هم هنوز خواب‌شان می‌آید و عضلات شاخه‌ای‌شان خسته و کوفته است. دانه‌ها هم زیر زمین جای‌شان راحت است و با هم گل می‌گویند و گل می‌شنوند؛ اما بهار می‌آید، داد و فریاد راه می‌اندازد، زمین را قلقلک می‌دهد، پرنده‌ها را از خواب بیدار می‌کند، دست‌بردار نیست، ناز درخت‌ها را می‌کشد. دل دانه‌ها هم کم کم نرم می‌شود.

 گربه‌ها از آمدن بهار بیش‌تر از همه خوش‌حال‌اند. آرزوی‌شان بود که هوا گرم بشود تا بتوانند روی زمین وِلو شوند، دست و پای‌شان را دراز کنند و حمام آفتاب بگیرند.

دوازدهم فروردین، روز جمهوری اسلامی ایران

تولد، تولد، تولدت مبارک! تولد چه کسی؟ خب معلوم است، جمهوری اسلامی ایران! فکر کردی فقط برای آدم‌ها جشن می‌گیرند؟ نخیر! می‌شود برای بعضی روزهای مهم هم جشن گرفت و به هم تبریک‌شان گفت! در این روز نهال انقلاب اسلامی ایران، جان گرفت و شروع کرد به شاخ و برگ دادن. دیگر وقتش بود میلیون‌ها ایرانی آزاده و مسلمان، به حق خود یعنی حکومت اسلامی دست پیدا کنند. دیگر وقت انتخاب بود، انتخاب به میل و اراده‌ی خود. دیگر وقتش بود شعار انقلاب اسلامی، کامل شود، یعنی استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی.

سیزده فروردین، روز طبیعت

به راه انداختن بساط منقل و آتش و کباب و جوجه‌کباب و شکستن شاخه‌های درخت و پایمال کردن بوته‌ها و گل‌ها و فوتبال بازی کردن روی سبزه‌زار و تلاش برای شکار کردن پرنده‌ها و بلند کردن صدای آهنگ‌های گوش‌خراش، که آهای آدم‌ها! من خیلی به‌روزم! من خیلی باحالم!

 شکستن تخمه و پسته و شستن ماشین در آب رودخانه و ریختن بطری نوشابه و ظرف‌های یک‌بار مصرف توی چشمه و تاب بستن روی شاخه‌ی درخت. آخر روز هم خسته؛ اما پیروزمندانه به خانه برگشتن و قرار دادن عکس‌های روز طبیعت توی وبلاگ شخصی... نتیجه‌اش هم این می‌شود که میزان تخریب طبیعت و محیط زیست ایران در روز سیزده‌به‌در مساوی است با نابودی کل طبیعت ایران در طول یک سال! یعنی کل سال یک طرف، سیزده‌‌به‌در هم یک طرف... اگر طبیعت پا داشت، از دست ما آدم‌ها به فضا فرار می‌کرد!

چهارده فروردین، شهادت حضرت زهرا(س)

به علی(ع) خبر رسید که فاطمه(س) در حال احتضار است. علی(ع) فاصله‌ی کوتاه مسجد تا خانه را سه بار به زمین نشست. این همان علی(ع) است که درب خیبر را که چهل نفر برای باز کردنش لازم بود، به تنهایی از جا درآورد. نه پیر شده بود و نه ناتوان، از همان لحظه تیری بر قلبش نشسته بود، تیر نبودن فاطمه(س). چه کسی فاطمه را بهتر از خدای خودش، پدر و همسر می‌شناسد؟ دختری که همراه با رنج‌های پدر، بزرگ شد، مادرِ پدر بود و غمخوارش، پدری که بارها و بارها به او گفته پدرت فدایت شود. چه کسی همسر نمونه‌تری از فاطمه(س) سراغ دارد؟ همسری که در راه حق، فدای علی(ع) شد. علی(ع) حق ندارد در نبود فاطمه(س) بر سر چاه اشک بریزد؟ به راستی که حق دارد!

هجده فروردین، روز سلامتی (روز جهانی بهداشت)

بیست فروردین، روز ملی فناوری هسته‌ای

31 فروردین، ولادت حضرت زهرا(س) روز تکریم مقام زن و روز مادر، تولد امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی

یک زمانی بود که تنها آرزویم شبیه تو شدن بود. مادر عروسک‌هایم می‌شدم، بغل‌شان می‌کردم، برای‌شان لالایی می‌خواندم، لباس تن‌شان می‌کردم. کم کم بزرگ‌تر شدم، رؤیاهایم تغییر کردند. خانم دکتر مهربانی شدم که برای مریض کوچولوهایش هیچ وقت آمپول نمی‌نویسد. بزرگ‌تر که شدم، خانم مهندسی شده بودم که توی رؤیاهایش سَد می‌ساخت. دستش را سایبان چشم‌هایش می‌کرد و به سازه‌ی عظیمی نگاه می‌کرد که خودش طراحی کرده بود. حالا من حسابی بزرگ شدم؛ اما نه خانم دکتر شدم نه خانم مهندس، حساب‌دار یک کارخانه هستم. در کارم خیلی موفقم و تنها آرزویی که دارم این است که یک مادر نمونه باشم، درست شبیه تو!

 

CAPTCHA Image