نویسنده

سلام! من به فوتبال خیلی علاقه دارم و دوست دارم در آینده فوتبالیست شوم. توی مدرسه و محله هم همیشه کارم فوتبال است؛ اما پدرم به شدت با این کار من مخالف است. البته او با بازی کردن من مخالف نیست؛ اما می‌گوید فوتبال نباید شغل باشد. می‌گوید تو یک شغل خوب انتخاب کن و در کنارش فوتبال هم بازی کن. او می‌گوید دنیای فوتبال دنیای کثیفی است. به خاطر همین هر سال نام مرا در کلاس‌های مختلف درسی مثل زبان و ریاضی می‌نویسد؛ اما اجازه داده که در مدرسهی فوتبال هم ثبت‌نام کنم. به نظر شما من می‌توانم او را راضی کنم که در انتخاب شغل من دخالت نکند؟

رضا.م - تهران

سلام به دوست خوبم!

نامه‌‌ی‌تان را خواندم. این تفکر پدرتان را که دنیای فوتبال، دنیای کثیفی است، قضاوتی غیرمنطقی و عجولانه می‌دانم. به نظر من بدی و خوبی در هر کجای کره‌ی زمین، در هر شغل و در هر انسانی می‌تواند وجود داشته باشد؛ اما در عین حال این نظرشان را که در کنار فوتبال شغل دیگری را انتخاب کن بسیار قبول دارم. فراموش نکنید که بیش‌تر فوتبالیست‌های موفق در کنار پرداختن به فوتبال در یک رشته‌ی علمی مدارک تخصصی خود را ادامه دادهاند. دوست عزیزم! علاقه به فوتبالیست شدن و کسب قدرت و جلب توجه در میان نوجوانان در این سن امری طبیعی است. این که دوست دارید در آینده همه شما را با انگشت نشان بدهند، از شما بخواهند که به آن‌ها امضا بدهید، با آن‌ها عکس بیندازید و عکس‌های شما را به در و دیوار اتاق‌شان بیاویزند تنها یک طرف صورت‌مسأله است. به این فکر کنید که دنیای فوتبال، آن هم اگر بتوانید به‌ عنوان یک فوتبالیست موفق باشید، تنها برای چند سال می‌تواند پذیرای شما باشد. در فوتبال افراد زیادی را دیده‌ایم که به دلیل مصدومیتی ناخواسته برای همیشه کنار گذاشته شده‌اند و یا با داشتن سنین بالا برای همیشه فراموش شده‌اند و از بازی آن‌ها جلوگیری شده است. آیا تا به حال به این قضیه هم نگاهی کرده‌اید؟ آیا با خودتان جنبه‌های دیگر قضیه را بررسی کرده‌اید؟ آیا با خودتان اندیشیده‌اید که اگر روزی فوتبالیست موفقی شده باشید دنیای فوتبال بنا به دلایلی هم‌چون دلایل بالا بخواهد شما را از دنیای خود خارج کند، می‌خواهید چه بکنید؟

تصور کنید که تمام زندگی و دنیای خودتان را برای ملحق شدن به خانواده‌ی فوتبال فدا کرده‌اید و حالا همین خانواده قصد جدا کردن شما از خودش را دارد. در این زمان شما سر نقطه‌ی صفر ایستاده‌اید و هیچ انگیزه و هدفی برای ادامه ندارید؛ چراکه در هیچ زمینه‌ای تخصص لازم را ندارید. پیشنهاد می‌کنم منطقی‌تر به این موضوع نگاه کنید و برای آینده‌ی‌تان از روی احساس تصمیم‌گیری نکنید. دوست خوبم! من به شما و تمام کسانی که به فوتبال علاقه‌مند هستند پیشنهاد می‌کنم در کنار تلاش برای تبدیل شدن به یک فوتبالیست موفق، به تحصیل علم در یک رشته‌ی دیگر نیز بپردازید. قبول کنید که زیباتر خواهد بود اگر در آینده وقتی به یک فوتبالیست موفق تبدیل شده‌اید، از شما به عنوان یک انسان تحصیل‌کرده‌ی ورزشکار یاد شود نه یک شخص بی‌سواد که بنا به استعداد در زمینه‌ی ورزش به یک فوتبالیست تبدیل شده است.

                                                               ***

سلام!پدر من به بیماری دیابت دچار است. این بیماری چند ماه پیش باعث نابینا شدن او شد. به خاطر همین، مادر من با مشکلات زیادی روبه‌رو شده است. او هم باید به پدرم رسیدگی کند هم به پدر و مادر پیر خودش و هم به خواهر کوچک من؛ البته من در حد توان خودم به او کمک می‌کنم؛ اما از دست من کار زیادی برنمی‌آید. به نظر شما من چگونه می‌توانم باری از دوش مادرم بردارم؟

ریحانه. ج - رشت

سلام به دوست عزیزم!

نامه‌‌ی‌تان را خواندم. از این که پدرتان به چنین شرایطی دچار شده‌اند اندوهگین شدم. امیدوارم هر چه زودتر بتوانند با شرایط جدید سازگار شوند. دوست عزیزم! از این که برای مادرتان نگران هستید و سعی در کمک‌رسانی به او دارید خوش‌حالم؛ چراکه نشان می‌دهد آن‌قدر بزرگ شده‌اید که بتوانید در زندگی به اعضای خانواده‌ی‌تان کمک کنید. سعی کنید تا جایی که می‌توانید در کارها به مادرتان کمک کنید، از خواهرتان نگه‌داری کنید و انجام کارهای راحت‌تر منزل را شما بر عهده بگیرید تا زمانی را برای استراحت مادرتان فراهم کنید. به مادر و پدرتان امیدواری بدهید. درست است که بیناییِ پدرتان هیچ‌گاه باز نمی‌گردد؛ اما باز هم خوش‌حال باشید از این که هر روز وقتی بیدار می‌شوید پدرتان در کنار شماست. غمگین نباشید از این که شما را نمی‌بیند. به این فکر کنید هنوز هست و صدای شما را می‌شنود. گاهی مواقع تقدیر را نمی‌شود تغییر داد. این اتفاق را آزمایشی از سوی خدا بدانید. سعی کنید با مقاومت، صبوری و امید به آینده از این امتحان الهی سربلند بیرون بیایید.

                                                               ***

سلام! خواهر من دو سال پیش ازدواج کرد. ما اول فکر می‌کردیم که شوهرش آدم خوبی است؛ اما بعداً متوجه شدیم که آن‌ها معمولاً با هم دعوا دارند؛ البته او از دعواهایش چیزی به ما نمی‌گوید. به نظر من تقصیر دامادمان است؛ چون خواهر من در خانه که بود دختر آرامی بود، کار به کار کسی نداشت و با هیچ کس هم حرفش نمی‌شد. چند روز پیش دیدم زیر چشم‌های خواهرم کبود است. احتمال می‌دهم که شوهرش روی او دست بلند می‌کند. من خیلی دوست دارم که یک جوری به خواهرم کمک کنم؛ مثلاً خواهرم را بیاورم توی خانه و دیگر به شوهرش اجازه ندهم که به دیدن او بیاید.

مرتضی.ک - کاشان

سلام به دوست خوبم!

این که نگران خواهرتان هستید، درک می‌کنم؛ اما از دست شما کاری ساخته نیست. پیشنهاد می‌کنم در این موضوع دخالت نکنید. نسبت به همسر خواهرتان احساس بدی نداشته باشید. این که مقصر کیست یا حق را باید به چه کسی داد موضوعی‌ است که بزرگ‌ترها باید با گفت‌وگو به آن بپردازند. از پدر و مادرتان بخواهید که جلسه‌ی گفت‌وگویی ترتیب بدهند و در آن جلسه خواهرتان به همراه همسرش در مورد مشکلاتی که دارند صحبت کنند. اگر خواهرتان اصرار بر مخفی نگه داشتن موضوع دارد و یا دوست ندارد راجع به مشکلاتش با خانواده صحبتی بکند، می‌توانید او را به همراه همسرش برای رفتن به مراکز مشاوره‌ی خانواده تشویق کنید.

فراموش نکنید از روی پیش‌داوری و حدس و گمان نمی‌توانید به دامادتان بدبین شوید. شاید قضیه اصلاً آن‌طور که شما فکر می‌کنید، نیست! به صورت دوستانه سعی در حل مشکلات این دو نفر بکنید و فراموش کنید که یک طرف دعوا خواهرتان است.

امیدوارم به زودی زود مشکلات خواهرتان با همسرش حل شوند – ان‌شاءالله!

                                                               ***

سلام! پدر و مادر من خیلی با هم دعوا می‌کنند. گاهی هم چند روز با هم قهر می‌کنند. این کار آن‌ها خیلی ما را ناراحت می‌کند و باعث شده که محیط خانه‌‌ی‌مان سرد باشد. کاش پدر و مادرها کمی هم به فکر بچه‌های‌شان بودند!

ر. م - تبریز

سلام به دوست خوبم!

این عادی است که گاهی اوقات والدین با هم دعوای‌شان شود. دعوا بر سر موضوعات پولی، کارهای خانه یا مسائل کوچکی مثل این که شام چی داریم و این که آخر هفته قرار است برای تفریح چه کار کنیم؟

گاهی مواقع اگر دعوا مربوط به بچه‌ها باشد، فرزندان احساس می‌کنند که دعوا تقصیر آن‌هاست؛ پس ناراحت می‌شوند و احساس گناه می‌کنند. در حالی که رفتار پدر و مادرها هیچ وقت تقصیر بچه‌ها نیست. در عین حال فراموش نکنید دعوای آن‌ها به این معنی نیست که دیگر هم‌دیگر را دوست ندارند یا می‌خواهند از هم جدا شوند. بعضی مواقع این دعواها فقط راهی برای خالی کردن عصبانیت‌شان به خاطر روز سختی است که داشته‌اند. پدر و مادرها نیز درست مانند بچه‌ها ناراحت می‌شوند؛ ممکن است گریه کنند، فریاد بزنند و یا حرف‌هایی را به زبان بیاورند که هیچ منظوری از بیان آن‌ها نداشته‌اند. پیشنهاد می‌کنم زمانی که پدر و مادرتان شروع به دعوا می‌کنند خودتان را وارد دعوای آن‌ها نکنید، به یک جای دیگر بروید تا از دعوای آن‌ها دور بمانید. به اتاق‌تان بروید، در را ببندید و خودتان را سرگرم انجام کاری بکنید تا دعوای آن‌ها تمام شود. اگر احساس می‌کنید دعوا کردن والدین‌تان از کنترل خارج شده است یا پدر و مادرتان دیگر هیچ گونه کنترلی روی شرایط ندارند، می‌توانید با آن‌ها به گفت‌وگو بنشینید. از آن‌ها بخواهید برای حل مشکل از مشاوران خانواده کمک بگیرند. مشاوران می‌توانند به والدین‌تان آموزش دهند تا به حرف‌های یکدیگر گوش دهند و بدون فریاد و ناراحتی احساسات خودشان را بیان کنند. با این که به کمی زمان، تلاش و تمرین نیازمند است، در نهایت آن‌ها یاد خواهند گرفت تا بتوانند با یکدیگر کنار بیایند.

در پایان فراموش نکنید که هیچ خانواده‌ای کامل نیست؛ حتی در خوش‌بخت‌ترین خانواده‌ها هم گاهی اوقات دعوا پیش می‌آید. معمولاً اعضای خانواده باید بتوانند چیزهایی را که اذیت‌شان می‌کند آزادانه بیان کنند. این‌طوری همه حال‌شان بهتر می‌شود و زندگی دوباره به حالت عادی برمی‌گردد.

                                                               ***

سلام! من به نگه‌داری حیوانات خیلی علاقه دارم؛ اما پدر و مادرم خیلی مخالف این کار هستند و می‌گویند حیوان خانه را کثیف می‌کند و باعث بیماری می‌شود؛ اما من فکر می‌کنم این طوری نیست. اگر این طور است، پس چرا خارجی‌ها این همه حیوان در خانه‌های‌شان نگه می‌دارند؟ من دوست دارم در خانه‌ی‌مان یک سگ سفید و پشمالو داشته باشم و هر چه می‌گویم گوش کند؛ یا یک موش داشته باشم که هر جا می‌روم آن را بگذارم توی کیفم و با خودم ببرم. به نظر شما چرا پدر و مادر من مرا درک نمی‌کنند؟

زهره. م - آبادان

سلام به دوست خوبم!

تا به حال از خود پرسیده‌اید که چرا به نگه‌داری یک حیوان در خانه علاقه‌مندید؟

آیا دوست دارید به دیگران نشان بدهید که چیز متفاوتی دارید که توجه دیگران را جلب می‌کند؟ دوست عزیزم! فراموش نکن که ما مسلمان هستیم و در دین اسلام سگ را حیوان نجسی می‌شماریم. به یاد داشته باش شاید در ظاهر داشتن یک سگ باعث جلب توجه دیگران به سمت شما باشد؛ اما فراموش نکن که همان دیگران ممکن است بابت همین موضوع از دوستی با شما سر باز بزنند و کم‌کم از شما فاصله بگیرند. در عین حال یک دلیل علمی و منطقی نیز در این باب دارم که اگر شما را قانع نکرد، می‌توانید با یک پزشک در مورد آن صحبت کنید.

در روده‌ی سگ کِرم کوچکی به طول چهار میلی متر به نام «تینیا ایکینوسکوس» وجود دارد. وقتی این کرم از طریق مدفوع سگ بیرون می‌آید، تخم‌های زیادی از این کرم همراه مدفوع خارج می‌شود و به قسمت‌های دیگر بدنش می‌چسبد و همه جا را آلوده می‌کند. اگر یکی از این تخم‌ها به معده‌ی انسان وارد شود، مرض‌های گوناگونی تولید می‌کند.

گفتی چرا خارجی‌ها حیوان در منزل خود نگاه می‌دارند؟

دلیل اول: آن‌ها برای فرار از تنهایی به نگه‌داری از حیوانات مشغول می‌شوند.

دلیل دوم: آن‌ها مسلمان نیستند، نماز نمی‌خوانند و نجس و پاک بودن محل زندگی‌شان برای‌شان مهم نیست.

دلیل سوم: شما از کجا می‌دانید که آن‌ها به بیماری ناشی از نگه‌داری حیوانات مبتلا نیستند.

دوست خوبم! من شرایط خانوادگی و نحوه‌ی زندگی شما را نمی‌دانم؛ اما یک تجربه از نگه‌داری حیوانات در منزل را که خودم در شخصی دیده‌ام برایت بازگو می‌کنم.

سال‌ها قبل شخصی را دیدم که از گربه‌ای در خانه‌اش نگه‌داری می‌کرد. این خانم باردار شدند و به دلیل علاقه‌ای که به گربه‌ی خود داشتند و برخلاف تذکر پزشک از نگه‌داری آن در دوران بارداری خود نیز دست نکشیدند و در پایان زمانی که کودک‌شان متولد شد، می‌دانید چه اتفاقی افتاد؟

اگر بخواهم به صورت ساده برایتان توضیح دهم، کودک عقب‌مانده به دنیا آمد و همه‌ی پزشکان معتقد بودند که چون در زمان بارداری این خانم با آن گربه در یک محل زندگی کرده‌اند روی جنین تأثیر گذاشته است.

نوشته بودی که دوست داری یک موش کوچولو داشته باشی. همستر یا همان موش کوچولوی قشنگی که شما از آن صحبت می‌کنید یکی از عاملان اصلی ابتلا به بیماری مننژیت است.

دوست من! این که خیلی از انسان‌ها در کنار حیوانات زندگی می‌کنند، اما نشانی از بیماری در آن‌ها دیده نمی‌شود، دلیل بر آن نیست که حیوانات ناقل بیماری نیستند.

امیدوارم تلاش کنید تا خودتان را متقاعد کنید که نگه‌داری از حیوان در منزل کار درستی نیست. در عین حال پیشنهاد می‌کنم برای داشتن یک دلبستگی جدید و خاص به فعالیت متفاوتی رو بیاورید.

 

CAPTCHA Image