زیبا زهره حور
من ابرم
من یک آرزویم؛ آرزویی دستنیافتنی!
من ابرم؛ ابری سیاه که همه از من گریزاناند؛ حتی موقعی که اشکهایم سرازیر میشود.
من بادم؛ کسی که همیشه با درهای بسته روبهرو بوده.
من آبم؛ چیزی که کسی از رفتنم ناراحت نمیشود.
من خاکم؛ چیزی که همیشه زیر پای دیگران بوده.
وقتی فکرش را میکنم من هیچ چیز نیستم...
یادداشت
واژهها برای خود قدرتی دارند که میتوانند به جمله یا نثر یا شعر انرژی بدهند و آن را تقویت کنند. در اینجا از چند واژهی آرزو، ابر، باد، آب، خاک استفاده شده است. نویسنده میتوانست با بهکارگیری بهتر این واژهها، استفادهی درستتری از آنها ببرد. یک نمونهی آن «خاک» است. وقتی میگوید «زیر پای دیگران بوده» دو معنی پیدا میکند؛ یکی این که همیشه تحقیر میشده و دیگر این که مردم روی آن راه میروند. اینگونه استفاده از واژهها خوب است.
ارسال نظر در مورد این مقاله