آیین‌ها/ استحمام

نویسنده


در گرگ و میش صبح کوچه شکرریزهای نیشابور مالامال از عطری آشناست؛ عطر پاره‌ی تن رسول خدا(ص) که متواضعانه راهی گرمابه‌ی شهر است تا استحمام فرمایند.

شهر در سکوتی دل‌نشین فرو رفته است و در کوچه پس کوچه‌هایش جز نجوای کسانی که هنوز نماز صبح‌شان را نخوانده‌اند، صدای دیگری جلب توجه نمی‌کند!

حضرت با راه رفتنی که سیره‌نویسان را به یاد راه رفتن رسول‌اکرم(ص) می‌اندازد خود را به حمام شهر می‌رساند و آرام و باوقار از پله‌های آن پایین می‌رود.

گرمابه‌بان که مشغول چرت زدن است یکباره با صدای یا الله و سلامی گوش‌نواز به خود می‌آید و ناباورانه خودش را در برابر هشتمین خورشید آسمان امامت و ولایت می‌بیند. می‌خواهد مثل نیاکانش که در برابر شکوه پادشاهان به خاک می‌افتادند خود را به روی پای حضرت بیندازد؛ اما یادش می‌آید که امام و مقتدایش از این قبیل احترام‌های نابخردانه که هیچ سودی را به احترام شونده نمی‌رساند، خوشش نمی‌آید.

لحظه‌ای بعد حضرت لنگ به کمر می‌بندند و به گرم‌خانه‌ی حمام که در بخاری لطیف فرو رفته است، قدم می‌گذارند. سلام دادنش پیرمردی را که در گوشه‌ی حمام مشغول کیسه کشیدن است به وجد می‌آورد؛ چراکه چشمش به در است تا کسی بیاید و پشتش را کیسه بکشد.

حضرت، بقچه‌ی وسایلش را گوشه‌ای می‌گذارد، سروقت پیرمرد می‌رود و مشغول کیسه کشیدنش می‌شود.

اندکی نمی‌گذرد که چند نفر دیگر به حمام می‌آیند و امام رضا(ع) را می‌شناسند. جلو می‌روند تا خود ترتیب کیسه کشیدن پیرمرد را بدهند؛ اما آقا نمی‌پذیرند و علی‌رغم عذرخواهی پیرمرد که تازه حضرت را شناخته، با مهربانی هرچه تمام‌تر او را کیسه می‌کشند...

***

این مقدمه‌ی کوتاه پیش‌درآمدی بود برای معرفی یکی دیگر از آیین‌های موجود در این سرزمین که از صدها سال قبل  توجه گردش‌گران و سفرنامه‌نویسان را به خود جلب کرده است؛ آیینی به نام استحمام در گرمابه‌های عمومی که رفته رفته در حال فراموش شدن هستند.

* نظافت و پاکیزگی در آموزه‌های دینی و ملی ما از چنان جایگاه رفیعی برخوردار است که مانند آن را با این شدت و حدت در دیگر جاهای دنیا نمی‌توان سراغ گرفت و به همین خاطر است که می‌بینیم حضرت محمد(ص) نظافت و پاکیزگی را نشانه‌ی دین‌داری برمی‌شمارند.

* در گذشته که امکان احداث حمام در خانه‌ها نبود گرمابه‌های بزرگی در شهرها و روستاها ساخته می‌شد که همه‌روزه پذیرای عموم مردم بود.

* در منظر ایرانیان مسلمان، حمام‌سازی در ردیف کارهای عام‌المنفعه و خداپسندانه بوده است؛ لذا شاهد بنای بیش‌تر آن‌ها به دست واقفان خیراندیش بوده‌ایم.

* بنای گرمابه‌ها معمولاً در دل زمین ساخته می‌شده‌اند تا در زمستان‌ها به راحتی گرم و مطبوع باشند.

* قبل از مجهز شدن حمام‌های عمومی به دوش و دیگر وسایل نوین، این خزینه‌ی پرآب حمام بود که پاک نمودن تن غبارگرفته‌ی مراجعان را عهده‌دار می‌شد.

* گرمابه‌های عمومی مراکزی کارآفرین بودند که برای چند نفر ایجاد اشتغال می‌کردند؛ از جمله گرمابه‌بان (صاحب گرمابه)، اوستا (مسؤول گرفتن پول از مشتریان)، جامه‌دار (مسؤول سربینه‌ی حمام که عهده‌دار حفظ لباس و وسایل مراجعان بوده است)، دلاک (کیسه‌کش)، پادو (مسؤول آوردن و بردن لنگ و کارهای خدماتی دیگری از این نوع)، تون تاب (مسؤول آتشخانه‌ی حمام) و...

* حمام‌های سنتی در یک تقسیم‌بندی کلی شامل دو بخش‌اند؛ یکی بینه‌ی حمام، متشکل از رخت‌کن، حوض آب و راهرو و دیگری گرمخانه با بخش‌های شاه‌نشین، صحن، خزینه، جای خلوت و استخر آب سرد؛ البته حمام‌هایی هم بوده‌اند که افزون بر این چیزهای دیگری هم داشته‌اند، از جمله گرمابه‌ای در کاشان که با یک راه زیرزمینی به خانه‌ی یکی از اعیان شهر وصل می‌شده است تا بانوان خانه دور از چشم نامحرم به حمام بروند و بازگردند.

* از آیین‌های استحمام در گرمابه‌های عمومی شستن نوزادان از سوی بانوان نیکوکار بوده است. به این معنی که مادران بیمار بچه‌های‌شان را به حمام می‌آوردند، خود در رختکن حمام می‌ایستادند و نوزادشان را جهت شست‌وشو به گرمخانه و نزد بانوان نیکوکار یادشده می‌فرستادند.

* یکی از کارکردهای حمام‌های عمومی در گذشته نشر خبر بوده است؛ به این معنی که قهوه‌خانه‌ها معمولاً جای گردهم آمدن آقایان و گرمابه‌ها محل دور هم جمع شدن بانوان بوده است. شاید به همین جهت است که کنایه‌ی «مثل حمام زنانه» برای محل‌های پر از همهمه وضع شده است.

* خانم‌ها برای رفتن به حمام آداب و رسومی داشته‌اند؛ از جمله آن که برای خانم‌های طبقه‌ی اعیان و اشراف گاه حمام را غُرُق می‌کردند یا پیشخدمتی جلوتر از آن‌ها وسایل‌شان را می‌برد و قبل از بیرون آمدن‌شان هم ترتیب انتقال لباس‌های چرک‌شان را به خانه می‌داده است.

خانم‌ها که به زیاد نشستن در حمام مشهور بودند برای آن که حوصله‌‌ی‌شان سر نرود گاه میوه و خوراکی و حتی دمپختک با خود به گرمابه می‌بردند و در کنار هم گل می‌گفتند و گل می‌شنیدند.

* کیسه کشیدن دیگران به امید ثواب هم یکی دیگر از وجوه آیین‌های مرتبط با استحمام است که آن را علاوه بر سیره‌ی معصومین(ع) در راه و رسم زندگی مراجع و عالمان دینی گذشته می‌توان مشاهده کرد.

* یکی دیگر از جلوه‌های آیین استحمام دعاهایی است که پس از خروج از گرمابه بین مردم رد و بدل می‌شده است، مانند: عافیت باشد، ان‌شاءالله حمام زیارت، ان‌شاءالله حمام دامادی و عروسی‌ات و...

* از دیگر مطالب مرتبط با آیین استحمام بایستی به آراستن در و دیوار بینه و سربینه‌ی گرمابه با نقاشی‌های زیبایی از حکایت‌ها و افسانه‌های قدیمی از مجموعه‌ی هزارویک شب گرفته تا شاهنامه‌ی حکیم فردوسی و مانند آن.

* در بعضی از مناطق ایران حمام‌ها را دوقلو می‌ساختند تا مردان و زنان بتوانند بدون دغدغه‌ی کمبود وقت به استحمام بپردازند. در بقیه‌ی مناطق هم که امکان درست کردن دو گرمابه‌ی جدا از هم وجود نداشت آقایان از کلّه‌ی سحر تا برآمدن آفتاب فرصت استحمام داشتند، سپس این فرصت تا یکی - دو ساعت بعد از اذان ظهر به خانم‌ها داده می‌شد و در ادامه مجدداً این وقت تا غروب به خانم‌ها اختصاص پیدا می‌کرد.

ناگفته نماند در بعضی از شهرها حمام‌ها سه‌قلو ساخته می‌شدند تا غیرمسلمان‌ها هم بتوانند از خدمات گرمابه‌ی خاص خودشان بهره ببرند.

* در ادب فارسی حمام و آیین‌های مربوط به استحمام حضوری پررنگ دارند که نمونه‌ی آن مطلبی است که ناصرخسرو در سفرنامه‌اش می‌نویسد و آن این که رنجور از حوادث سفری دور و دراز و پرخطر و راهزن به اهواز می‌رسند. گرمابه‌بان با دیدن سر و وضع آشفته‌ی آنان مانع از ورودشان می‌شود.

ناصرخسرو که همه‌ی درها را به روی خود بسته می‌بیند نامه‌ای به حاکم فارس‌زبان شهر می‌نویسد و از او کمک می‌خواهد. حاکم هم فی‌الفور برای‌شان پول و لباس می‌فرستد.

فردای آن روز ناصرخسرو و همراهان با لباس‌های فاخر به گرمابه می‌روند و گرمابه‌بان بی‌اطلاع از این که این‌ها همان دیروزی‌ها هستند سخت احترام‌شان می‌کند...

* امروزه گرمابه‌های عمومی فعال بسیار کم شده‌اند و تعداد قابل توجهی از آن‌ها با تغییر کاربری به موزه، کتابخانه، سفره‌خانه‌ی سنتی و مانند آن تبدیل شده‌اند تا مردم بدانند نیاکان‌شان چگونه حمام می‌کرده‌اند.

* از حمام‌های تاریخی ایران می‌توان به حمام مهدی قلی‌بیگ (حمام شاه) در مشهد مقدس که درش به سمت صحن جامع رضوی حرم امام رضا(ع) باز می‌شود و امروز به موزه‌ی چراغ تبدیل شده است، اشاره کرد.

* چندی پیش در خبرها آمده بود که یک ایرانی خوش‌ذوق در فرانسه گرمابه‌ای به سبک حمام‌های قدیمی ایران ساخته است که سخت مورد استقبال مردم قرار گرفته و به صورت اینترنتی برای حضور و استحمام در آن نوبت می‌گیرند.

سخن درباره‌ی آیین‌های مرتبط با استحمام بسیار است که در این نوشتار نیم‌نگاهی به آن داشتیم. در شماره‌ی آینده درباره‌ی «آیین‌های پایان و شروع سال» صحبت خواهیم کرد.

 

CAPTCHA Image