نویسنده
پدربزرگم میگوید: «یک سال ماه مبارک رمضان با فصل پاییز و شب یلدا همزمان میشود. پادشاه وقت دستور میدهد سفرهی افطاری و شب چلهی رنگینی پهن شود و از عالمان دینی پایتخت به عنوان مهمانان مخصوص پادشاه دعوت به عمل آید.
دستور ملوکانه اجرا میشود؛ اما علما که دل خوشی از رفتارهای خلاف شرع دربار ندارند این دعوت را نمیپذیرند.
وزرا و اطرافیان شهر که از خشم پادشاه بیمناک هستند، به فکر چاره میافتند. به همین خاطر خربزهفروشی با قیافهای پرابهت پیدا میکنند، بر او لباس عالمان دینی میپوشانند و در صدر مجلس مینشانند!
ساعتی بعد، افطار و شام در حضور پادشاه صرف میشود. نوبت به خوردن خربزههای نه چندان شیرین موجود بر سر سفره که میرسد، عالم قلابی، یا همان مرد خربزهفروش از سر فراموشی میگوید: «قبلهی عالم، نوکران را بفرمایید از این به بعد از مغازهی من خربزه بخرند تا ببینید چه طعم و مزهای دارند!»
***
این مقدمهی کوتاه پیشدرآمدی بود برای معرفی یکی دیگر از آیینهای موجود در این سرزمین که مدتهاست توجه جهانیان را به خود جلب کرده است؛ آیینی به نام شب یلدا که در گویش عامه شب چله هم خوانده میشود.
* دور هم بودن و گل گفتن و گل شنیدن کاری ارزشمند از مجموعه رفتارهایی است که در آموزههای دینی از آن به عنوان«صلهی رحم» یاد شده است؛ چنان که گفتهاند بهشت با وجود وسعتش تنگ به نظر میرسد، چرا که بهشتیان مدام دور هم جمع میشوند و با هم هستند؛ و جهنم با وجود تنگیاش وسیع به نظر میرسد، چرا که دوزخیان حوصلهی با هم بودن را ندارند و مدام از هم میگریزند.
* در اهمیت شب که صرف زمان بسیاری از با هم بودنهاست، همین بس که خداوند جهانیان در قرآن کریم بدان سوگند یاد کرده است. ضمن این که نام یکی از 114 سورهی قرآن هم است.
* شبنشینیهای ایرانی از گذشتههای دور افراد خانواده را بر گرد شمع وجود سالمندان جمع میکرده است تا در شبهای بلند پاییز و زمستان کسی تنها نماند و احساس دلتنگی نکند؛ البته از این دست بهانهها برای دور هم بودن به وفور میتوان یافت که پرداختن به آنها فرصت دیگری را میطلبد.
* آیین شب یلدا را باید در امتداد نگاه به شبنشینیهای ایرانی مورد توجه قرار داد، چرا که خیلی از اجزای آن با شبنشینیهای عادی همانندی دارد.
* در دایرهالمعارفها میخوانیم که: «شب یَلدا (شب چلّه) بلندترین شب سال در نیمکرهی شمالی زمین است. این شب به زمانِ بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول دی (نخستین روز زمستان) گفته میشود.»
* ایرانیان و بسیاری دیگر از ملتهای دنیا شب یلدا را جشن میگیرند. این شب در نیمکرهی شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود.
* چهار هزار سال پیش مصریان باستان، آیین گرامیداشت «باز زاییده شدن خورشید»، را به مدت 12 روز (به نشانهی 12 ماه سال خورشیدی)، به جشن و پایکوبی میپرداختند تا پیروزی نور بر تاریکی را گرامی داشته باشند. آنها همچنین از 12 برگ نخل برای آراستن مکان برگزاری آیین استفاده میکردند که نشانهی پایان سال و آغاز سال نو بوده است.
* ابوریحان بیرونی از شب یلدا و آیینهای آن به عنوان «میلاد اکبر» و ابوصادق کنگاوری از آن به «زایش مهر» یاد کرده است.
* دربارهی این که واژهی «یلدا» به چه معناست و ریشه در کدام زبان دارد بین مورخان اختلاف نظر وجود دارد، از جمله این که گفتهاند کلمهای سریانی به معنی جشن تولد خورشید و افزوده شدن بر مدت نورافشانی آن است آن هم بعد از شش ماه خمودگی تدریجی و کاسته شدن از مدت تابشی که گرمابخش و حیاتآفرین است.
* نیاکان ما اولین روز فصل زمستان را «خور روز» (روز خورشید) مینامیدند و طی آن دست از کار میکشیدند و به اموری از قبیل استراحت، صلهی رحم، پرهیز از جنگ و دستور دادن به زیردستان اهتمام میورزیدند.
* ایرانیان قدیم برای بلندترین شب سال برنامههای مفصل و متنوعی داشتهاند، مثلاً عدهای آن را به عبادت حضرت حق اختصاص میدادند و گروهی در دامنهی البرزکوه گرد میآمدند و چشم در چشم افق انتظار زایش دوبارهی آفتاب و برآمدن خورشید عالمافروز را میکشیدند.
* «سفره» در آموزههای دینی و ملی ما شیء مقدسی است که مظهر رحمت پروردگار به بندگانش به شمار میآید و میکوشد همهی اعضای خانواده را حداقل برای سه مرتبه در شبانهروز دور هم جمع کند. این شیء مبارک علاوه بر مواقع سهگانه صرف غذا در چند جای دیگر هم پهن میشود از جمله وقت اجرای خطبهی عقد، موقع تحویل سال نو و شب چله که در هر مورد متشکل از عناصری متفاوت است.
سفرهی شب چله به خوراکیهایی نظیر هندوانه، انار، انگور، مرکبات، کلم برگ، شیرهی انگور، گندم و شاهدانهی بودادهشده، کشمش، خرما، گردو و... آراسته است که هر یک دلیل خاص خود را دارد، مثلاً گفته شده خوردن هندوانه به عنوان میوهای کاملاً تابستانی در اولین شب زمستان نماد تحمل سوز و سرمای آخرین فصل سال است و مانند آن؛ خرما شیرینکنندهی کام سردمزاجهاست و...
* بعد فرهنگی شب یلدا را میتوان در آیینهی حافظخوانی و نقل حکایات شیرین و آموزنده از گنجینهی زبان و ادب فارسی به تماشا نشست. در این شب که خانهی بزرگترها محل تجمع کوچکترهاست غزلیات لسانالغیب زمزمه میشود تا هر کس بنا به نیتی که دارد آن را برای خود ترجمه و تفسیر کند.
* در افسانههای شیرین مردم مناطقی از ایران آمده است که اگر در ایام تحویل سال نو عمونوروز سراغ نیازمندان را میگیرد، در شب یلدا هم پیرمردی هیزمشکن برای خانوادههای تنگدست هیزم میآورد و این هیزمها با تمام شدن شب یلدا به طلا تبدیل میشود تا فقر و نداری از خانههای مردم بیرون رود.
* فرستادن هدیه برای نوعروسها از دیگر جلوههای آیین بلندترین شب سال است. در گذشته این مراسم با ذوق و سلیقهی خاصی برگزار میشده، مثلاً چند نفر سینیهای بزرگی را روی سر به درِ خانهی عروس میبردند که بر رویش پارچه، قند، نقل و چند جور میوه و گاهی انگشتر طلا دیده میشده است.
* ایدهآل مراسم شب چله برگزاری آن در آب و هوای بارانی و برفی و غلبهی سرما بر کوچهها و محلههاست؛ چرا که سردی فصل زمستان در کنار گرمی خانهها رنگ و بوی آشکارتری پیدا میکند.
* در گذشته که در همهی خانهها کرسی وجود داشت همه دورش جمع میشدند و مادربزرگ از تنقلات و آجیل شب چلهای که از قبل زیر لحاف کرسی گذاشته بود به آنها میداد، تا هم بخورند و هم به افسانههایی که تعریف میکرد خوب گوش بسپارند.
* خالی از لطف نیست که بدانید در بعضی از مناطق ایران علاوه بر شب یلدا، بلندترین روز سال یا همان اول تابستان را با هم با برگزاری آیینی موسوم به «چله تموز» گرامی میداشتهاند که ساکنان استان خراسان جنوبی از جملهی آنها به شمار میآیند.
* شبنشینی به عنوان جلوهای از صلهی رحم و باخبر شدن از حال و روز بستگان ارزشمند است و بایستی از آفاتی نظیر غیبت، دروغ، بیاعتنایی به محرم و نامحرم، ایجاد زحمت از طریق تولید سر و صدا برای همسایگان، دیر خوابیدن و قضا رفتن نماز صبح و دیر رسیدن به درس و کلاس و اداره دور بماند.
سخن دربارهی آیینهای مرتبط با بلندترین شب سال بسیار است؛ اما به همین نوشتار مختصر قناعت میکنیم و شما را به اندیشیدن دربارهی رسم و رسومی که اهالی شهر و روستای شما در این رابطه دارند دعوت میکنیم.
در شمارهی بعد دربارهی آیینهای استحمام در گرمابههای عمومی شهرها و آبادیهای این سرزمین سخن خواهیم گفت.
ارسال نظر در مورد این مقاله