نویسنده
به بهانهی سالروز ارتحال پیامبر اسلام(ص)
بهنام خداوند بخشندهی مهربان
از محمّد پیامبرخدا به نجاشی زمامدار حبشه. درود بر شما! من خدایی را که جز او خدایی نیست ستایش میکنم. خدایی که از عیب و نقص منزه است و بندگانِ فرمانبردارِ او، از خشمش در اماناند و او گواهِ حال بندگان است.
گواهی میدهم که عیسی فرزند مریم، روحی است از جانب خدا و کلمهای است که در دامن مریم زاهد و پاکدامن قرار گرفته است. خداوند با همان قدرتی که آدم را بدون پدر و مادر آفرید، او را نیز در رحم مادرش پدید آورد. من تو را به سوی خدای یگانه که شریک ندارد دعوت میکنم، و از تو میخواهم که همیشه فرمانبردار او باشی و از آیین من پیروی نمایی. به خدایی ایمان بیاورید که من را به رسالت خود برانگیخت. ای زمامدار حبشه، آگاه باش که من پیامبر خدا هستم. من تو و تمام لشکریانت را به سوی خدای عزیز دعوت میکنم، من به وسیلهی این نامه و اعزام سفیر به وظیفهی خطیری که بر عهده داشتم عمل کردم و تو را پند و اندرز دادم. درود بر پیروان هدایت!
چند نکته دربارهی این نامه
1- این نامه در بیش از 30 کتاب معتبر تاریخی و حدیثی وجود دارد. نام بعضی از آنها عبارت است از: اعلامالوری، ص30. تاریخ طبری، ج2، ص294. البدایه و النهایه، ج3، ص83. سیرهی حلبیه، ج3، ص279. اعیانالشیعه، ج2، ص207 و...
2- «نجاشی» کیست و این نامه کی نوشته شده است؟
به پادشاهان حبشه «نجاشی» میگفتند. همانطور که به پادشاهان روم «قیصر». نام او «اَصْحم» یا «اصحمه» (بر وزن اَربعه) فرزند اَبجر بوده است.
در میان مورخان این اختلاف وجود دارد که آیا نجاشی همان پادشاهی است که مهاجران مسلمان را به سرپرستی جعفربن ابیطالب پذیرفت یا خیر؟ گروهی گفتهاند او چند سال قبل از فتح مکه از دنیا رفت و آن کسی که پیامبر(ص) برای او نامه نوشته و او را دعوت به اسلام کرده است جانشین اوست. به هر صورت گمان بعضی از دانشمندان تاریخ این است که آنها دو نفر بودهاند. نجاشی اوّل نامهی پیامبر را از مکّه به همراه مهاجران پذیرفت، آن را گرامی داشت و در پنهانی مسلمان شد؛ امّا نجاشی دوّم نامهی پیامبر را همراه با سایر پادشاهان از مدینه دریافت کرد. نجاشی دوّم برخورد خوبی با نامهی پیامبر نداشت.
3- وقتی نامه نوشته شد پیامبر(ص) یکی از یاران خود به نام «عمرو بن امیه ضمری» را مأمور کرد تا نامه را به حبشه ببرد. وقتی نامه به دست نجاشی رسید او آن را بر دیده گذاشت و به احترام نامه از تخت خود پایین آمد و روی زمین نشست و آن را خواند. سپس جعبهای که از عاج فیل ساخته شده، خواست و نامه را در آن گذاشت و گفت: «اگر برایم ممکن بود به نزد پیامبر(ص) میشتافتم.»
4- فرستادهی پیامبر(ص) پس از رساندن نامه، به نجاشی گفت: «من وظیفه دارم که پیام رهبر خود را به شما برسانم. ای زمامدار دادگر حبشه! دلسوزیهای شما دربارهی مسلمانان مهاجر، فراموششدنی نیست و این کار شما آنقدر ما را خوشحال کرده است که شما را از خودمان میدانیم. کتاب آسمانی شما انجیل گواه محکمی بر پیامبریِ پیامبر ماست. در آن کتاب صریحاً به آمدن پیامبر اسلام بشارت داده است. اگر از این فرستادهی بزرگ خدا پیروی کردید به خیر بزرگی دست مییابید؛ وگرنه مَثَل شما همانند یهود خواهد بود که به پیامبر جدید خداوند، یعنی حضرت عیسی ایمان نیاورند.»
زمامدار حبشه در جواب گفت: «من گواهی میدهم که «محمد(ص)» همان پیامبری است که اهل کتاب در انتظار او هستند. من عقیده دارم همانطور که حضرت موسی به آمدن عیسی بشارت داده است، عیسی نیز به آمدن پیامبر اسلام بشارت داده است. من آمادهام که نبوّت او را برای مردم اعلام کنم، امّا اکنون زمینه آماده نیست و نیروی من نیز کم است.»
5- نجاشی سپس نامهای برای پیامبر(ص) نوشت و آن را با هدایایی همراه کرد. به نام خداوند بخشندهی مهربان، نامهای است به سوی محمد رسولخدا از نجاشی. درود کسی که جز او خدایی نیست. درود آن که مرا به اسلام راهنمایی کرد بر تو باد! نامهی شما را پیرامون نبوّت و بشر بودن حضرت عیسی زیارت کردم. به خدای زمین و آسمان آنچه فرمودهای عین حقیقت است و من هیچ مخالفتی با آن ندارم. از حقیقت آیین شما آگاهی یافتم. دربارهی مسلمانان مهاجر، تا آنجا که میتوانستم خدمت کردم. من اکنون با این نامه گواهی میدهم که شما فرستادهی خدا و شخص راستگو که کتابهای آسمانی او را تصدیق میکنند، میباشید و من در حضور پسرعموی شما (جعفربن ابیطالب) اسلام را قبول کردم و با شما بیعت کردم. من برای ابلاغ سلام خود فرزندم «ارها» را رهسپار محضر مقدستان کردم و صریحاً اعلام میدارم که من به غیر از خودم ضامن کسی نیستم؛ و اگر دستور فرمایید رهسپار محضر پرفیض شما گردم. درود بر شما ای پیامبر خدا!
6- مورخان گفتهاند: نجاشی هدایایی به این شرح نیز برای پیامبر اسلام(ص) فرستاد: 1- نوعی عطر که «غالیه» نامیده میشد. 2- یک اسب 3- یک جفت کفش مخصوص 4- انگشتری از طلا با نگینی از سنگهای قیمتی حبشه.
ارسال نظر در مورد این مقاله