نویسنده
* سلام! من کلاس اول دبیرستانم. هرچه به پدرم میگویم برایم موبایل بخرد او قبول نمیکند. الآن همهی بچههای کلاسمان موبایل دارند. بعضی از آنها موبایلشان را یواشکی به کلاس میآورند. البته کار آنها درست نیست و من نمیخواهم اشتباه آنها را انجام بدهم؛ اما به نظر من موبایل برای دانشآموزان نیاز است. به نظر شما چطور میتوانم پدرم را راضی کنم تا اجازه بدهد که موبایل داشته باشم؟
ع. عظیمی - بردسکن
سلام به دوست خوبم
دوست عزیز شاید ناراحت شوید اگر بگویم با خواندن جملهی «به نظر من موبایل برای دانشآموزان نیاز است» کلی متعجب شدم و کمی به خنده افتادم. چرا نگفتید به چه علت داشتن یک موبایل برای دانشآموز نیاز است، اصلاً اگر فکر میکنید که همراه داشتن یک موبایل برای یک دانشآموز جزء واجبات است، پس چرا مدارس به دانشآموزان اجازهی آوردن آن را به مدرسه نمیدهند؟
اصلاً بیایید از زاویهی دیگر به این موضوع نگاه کنیم. آیا زمانی که پدر شما به مدرسه رفته است چون در دوران دانشآموزیشان موبایل نداشتهاند دچار صدمه شدهاند؟ یا اگر موبایل داشتند باعث میشد که الآن فرد دیگری باشند؟
من بارها پیش از این هم در نامهها به علت اصرار بچهها برای داشتن موبایل اشاره کردهام.
بین خودمان بماند، آیا ته ته قلبتان از این جمله که من چه چیزی کمتر از دیگران دارم که نمیتوانم موبایل داشته باشم رنج میبرید؟
آیا دوستانتان شما را برای نداشتن یک تلفن همراه مسخره نمیکنند؟
آیا از این که تلفن همراهی ندارید تا وجود آن را به رُخ دیگران بکشید شرمندهاید؟
آیا دوستانتان به شما گفتهاند که چون پدران و مادرانشان آنها را دوست دارند برایشان موبایل خریدهاند و شما چون موبایل ندارید حتماً پدر و مادرتان دوستتان ندارند؟
دوست عزیزم از این که برای من نامه نوشتهاید، خوشحالم؛ اما نارحتم از این که بگویم خواستهی شما یک تقاضای منطقی نیست. میخواهم بگویم وقتی شما به مدرسه میروید و در آنجا هم اجازهی استفاده از موبایل را ندارید داشتن یک موبایل چه لزومی دارد؟
من نمیدانم دلیل مخالفت پدر شما برای نخریدن یک موبایل چیست؛ اما دلیل خودم را برایتان بازگو میکنم؟
ابتدا یک سؤال! اگر روزی متوجه شوید که دوستانتان شما را برای داشتن کیف و کفش زیبا و مد روز یا داشتن موبایل یا جدیدترین بازی کامپیوتری و... دوست دارند چه حالی میشوید؟
تصور کنید موبایل خریدهاید، بهترین نوع و مدل بازار، تا چند روز بین دوستان و همکلاسیهایتان بحث سر این موضوع است که عجب موبایلی خریدهاید؛ اما بعد چه؟ نفر بعدی از راه میرسد و یک مدل جدیدتر و یک تکنولوژی برتر را خریداری کرده است و شما به سرعت فراموش میشوید.
حتماً یک روز همکلاسیتان میگوید که پدرش ماشین یا موتور مدل بالایی برای او خریداری کرده است آن وقت شما دنیا برایتان سیاه و تار میشود، چون شما آن را ندارید.
دوست خوبم اگر به ندای قلبتان توجه کنید متوجه میشوید که تمام این تلاشها تنها برای جلب توجه است. این که دیگران بدانند شما هم چیزی از آنها کمتر ندارید؛ اما ای کاش این رقابت به جای این که در زمینهی منفی باشد حداقل در زمینهی مثبت رخ میداد! شما سعی میکنید متفاوت بودن خودتان را با داشتن موبایل به دیگران نشان دهید.
دوست خوبم اگر با تمام این حرفها فکر میکنید که داشتن یک موبایل برایتان ضروری است با پدرتان صحبت کنید و دلایل منطقی برای او بیاورید؛ و اگر کمی شک در دلتان به وجود آمده است پیشنهاد میکنم به دوستانتان توجه کنید و ببینید که آیا داشتن یک موبایل در زندگی آنها تغییرات مثبتی برایشان به وجود آورده است یا تغییرات منفی؟
در پایان امیدوارم تصمیم درستی بگیرید. اگر روزی تصمیم به خرید موبایل میکنید امیدوارم به این فکر کنید که چه کاربردهای مثبتی میتوانید از آن بکنید، نه این که به خاطر این که دیگران خریدهاند من هم باید بخرم سعی در خرید موبایل داشته باشید.
--------------------------------------
سلام به دوست خوبم
* ما یک خانوادهی مهاجر هستیم و از یک کشور دیگر به ایران آمدهایم. در ایران جمعیت خانوادهها کم است؛ اما جمعیت خانوادهی ما زیاد است. ما نُه نفریم. من شش خواهر و برادر دارم. وقتی خانوادههای ایرانی را میبینم که با یک یا دو بچه در خیابان میروند فکر میکنم آنها برای بچههایشان وقت بیشتری میگذارند؛ اما پدر و مادر من نمیتوانند برای ما وقت بگذارند. پدر من باید صبح تا شب کار ساختمانی بکند و شبها هم در همان ساختمان نگهبانی بدهد تا بتواند شکم ما را سیر کند. به خاطر همین دو برادر و یک خواهرم نتوانستند درسشان را تمام کنند و نیمهکاره رها کردند.
ک. محقق - اسلامشهر
دوست عزیزم نامهات را خواندم. حرف شما درست است که خانوادههایی با فرزند کمتر زمان بیشتری برای رسیدگی به فرزندانشان دارند؛ اما این قطعی نیست. من نامههایی را هم دریافت کردهام که بچهها در آن از تنهایی خود شکایت کردهاند و از این که شغل پدر و مادرشان بهگونهای است که حتی نمیتوانند زمانی را به فرزند خود اختصاص دهند ناراضی هستند. دوست خوبم گاهی بد نیست به نیمهی پر لیوان در زندگی هم نگاه کنیم. ممکن است نوع شرایط زندگی شما کمی سخت باشد، ممکن است که پدر شما مجبور باشند تا برای تأمین مخارج زندگی شبانهروز کار کنند و اینها برای شما تلخی است؛ اما بد نیست نگاهی هم به شیرینیهای زندگیتان بیندازید. این که خواهران و برادرانی دارید که همیشه در کنارتان هستند و در غم و شادی زندگی با شما شریکند. من قبول دارم که اگر جمعیت خانوادهی شما کمتر بود شاید مخارج زندگیتان کمتر بود و خواهر و برادرانتان مجبور به ترک تحصیل نمیشدند؛ اما واقعیت فعلی زندگی شما اکنون این است. پس سعی کنید به نوع دیگر به زندگی نگاه کنید. خودتان را باور داشته باشید، به زندگی لبخند بزنید، به این فکر کنید که کودکان بسیاری در این سرزمین هستند که آرزوی داشتن تنها یک خواهر یا برادر را در دل دارند، ولی شما شش خواهر و برادر دارید که تمام زندگی شما هستند. شاید اگر شما خانوادهی کمجمعیتی بودید زندگی را به نوعی دیگر تجربه میکردید؛ اما فراموش نکنید که همیشه شرایط فعلی که شما تجربه میکنید آرزوی شخص دیگری در جایی دیگر است. همین که پدر و مادرتان سلامت هستند خدا را شکر کنید. امیدوارم آنقدر پشتکار داشته باشید که شما هم مانند خواهر و برادرانتان مجبور به ترک تحصیل نشوید، البته نکتهی دیگر این است که اگر خواهر و برادرانتان مشغول به کار هستند و به این دلیل ترک تحصیل کردهاند میتوانید از آنها بخواهید که در مدارس شبانه ثبتنام کنند و در کنار کار به ادامهی تحصیل بپردازند. باور کنید که انسان در هر شرایطی و با هر نوع زندگی در هر نقطه از کرهی زمین که باشد اگر خودش بخواهد میتواند زیبا زندگی کند. این نوع نگاه شما به زندگی است که خوشبختی را در چشمهایتان به تصویر میکشد.
--------------------------------------
* من یک دختر 15 ساله هستم. ما در یکی از مناطق بالاشهر تهران زندگی میکنیم. در این منطقه مردم خیلی خوبی زندگی میکنند؛ اما نسبت به حجاب کمی بیاعتنا هستند. گاهی دختران جوان بدون حجاب از خانه بیرون میآیند؛ البته در اینجا این چیزها را بد نمیدانند؛ اما من دو - سه سال است با دختری دوست شدهام که به حجاب خود اهمیت میدهد. در این یکی - دو سال من هم مثل او رفتار میکنم. من پولهایم را جمع کردم و برای خودم چادری خریدم. من با چادر راحتتر هستم و به حجاب علاقهی زیادی پیدا کردهام؛ اما پدر و مادرم راضی نیستند و مدام میگویند این کارها اینجا خوب نیست.
نیلوفر. خ - شمیران
سلام به دوست عزیزم
از این که با چشم باز و با آگاهی حجاب و چادر را انتخاب کردید، خوشحالم. شاید خواندن نامهات برای افراد بسیاری که حجاب را نوعی محدودیت و نوعی عقبافتادگی از مد میدانند بسیار جالب باشد. دوست خوبم تنها یک سفارش به تو دارم، همانند این که پوشیدن چادر و حفظ حجاب از واجبات دین اسلام است احترام به پدر و مادر نیز از همین دسته است. امیدوارم با نگاهی درست و با منطقی ستودنی بتوانی پدر و مادرت را نسبت به هدف و انگیزهای که داری آگاه کنی. شاید تو فرشتهی کوچک بتوانی نگاه اطرافیانت را در مورد حجاب عوض کنی. فراموش نکن همانطور که یک دوست مهربان تو را به داشتن حجاب تشویق کرد تو هم میتوانی همین کار و مسؤولیت را در مورد دیگران انجام دهی.
امیدوارم نوع پوشش تو در منطقهی زندگیتان بتواند نگاه افراد بسیاری را به حجاب تغییر دهد.
--------------------------------------
* چند وقت پیش خدا خواهر کوچولویی به من داد؛ اما او بعد از 15 روز از دنیا رفت. مرگ او مادرم را حسابی غصهدار کرده. مادرم از آن روز به بعد ساکت شده. بیشتر وقتها هم خواب است. میگوید سرم درد میکند. پدرم از این که مادرم به این روز افتاده حسابی ناراحت است. دیگر توی خانهی ما آن شور و شوق قبلی نیست. خانم مشاور به نظر شما من چهکار میتوانم بکنم؟
س. ح - تهران
دوست خوبم سلام
نامهیتان را خواندم، این که مادر شما دیگر شور و شوق قبل را ندارد، گوشهگیر شده است و بیشتر وقتها میخوابد علامتهایی از وقوع افسردگی است. به مادرتان دلگرمی بدهید و با او صحبت کنید، زمانی که میل بیدلیلی برای خواب دارد در کنارش بنشینید و با او صحبت کنید. دستها و شانههایش را ماساژ دهید و همراهیاش کنید تا بتواند برای فراموش کردن غمهای خود گریه کند، او را به حال خودش رها نکنید، ساعتی از روز را به قدمزدن و پیادهروی اختصاص بدهید و او را متقاعد کنید که همراه شما به پارک بیاید. با او صحبت کنید و بگویید از این که خواهرتان را از دست دادهاید بسیار ناراحتید؛ اما دوست دارید که خواهر یا برادر جدیدی داشته باشید. مطمئناً خواست خدا این بوده که شما این خواهر کوچک را از دست بدهید؛ اما این دلیلی بر این نیست که خدا نخواهد فرزند دیگری به خانوادهی شما عطا کند. دوست عزیزم اگر شرایط مادرتان روز به روز بدتر از این شد پیشنهاد میکنم تا از پدرتان بخواهید مادرتان را حضوری به نزد یک مشاور متخصص ببرند تا بتوانند بهتر به مادرتان کمک کنند؛ اما پیش از آن امیدوارم که شما بتوانید با تلاشهایتان زندگی را دوباره بین دیوارهای خانهیتان به جریان بیندازید.
--------------------------------------
* سلام. من در درسهای حفظی مثل ادبیات و علوم خیلی مشکل دارم. اصلاً نمیتوانم این درسها را حفظ کنم. عوضش در درس ریاضی و زبان خیلی موفق هستم. آیا راهی هست که بتوانم حافظهام را تقویت کنم؟
رضا. م - قم
با سلام به دوست خوبم
درسهایی را که نیاز به حفظ کردن دارد مشخص کنید. زمان خاصی را در روز به این کار اختصاص دهید. ابتدا از متن مورد نظر یک روخوانی ساده بکنید، بعد از آن کتاب را ببندید و سعی کنید آنچه را که از روخوانی فهمیدهاید با صدای بلند برای خودتان توضیح دهید. بعد کتاب را باز کنید و ببینید توضیحاتی که دادهاید تا چه اندازه به مطلب مورد نظر شما نزدیک بوده است. بعد از آن سعی کنید مطالبی که آنها را بیان نکردهاید و از قلم افتاده است به ذهن بسپارید. شاید در ابتدا کمی سخت به نظر برسد؛ اما به مرور زمان این نوع روش حفظ کردن برایتان عادی میشود. بعد از آن که مطمئن شُدید که مطالب را به طور کامل فهمیدهاید یک بار دیگر کتاب را ببندید و سعی کنید که مطالب را به درستی به یاد آورید. آنگاه که از یاد گرفتن مطلب مورد نظر مطمئن شدید برگههای کوچکی بردارید و سرفصلهای مهم آن مطلب را داخل آن یادداشت کنید، در دفعههای بعد شما میتوانید به عنوان مرور تنها با خواندن همین سرفصلهایی که برای خودتان یادداشت کردهاید در موقعیتهایی همچون زنگ تفریح در مدرسه، یا زمانی که داخل اتوبوس برای رسیدن به مقصد منتظر نشستهاید یا قبل از خواب و... این مطالب را برای همیشه در ذهن خود حک کنید. شاید در ابتدا انجام این تمرین سخت باشد؛ اما اکنون که هنوز زمان زیادی از شروع سال تحصیلی جدید نگذشته است کمک بسیاری برای شماست تا بتوانید این سرفصلها را آماده کنید و با مرور مستمر و دایمشان برای همیشه آنها را به ذهن بسپارید. فراموش نکنید این تکرار و نوشتنها خودشان تأثیر بسزایی در یادگیری شما خواهند داشت و شما را در طی سال به آرامی برای شب امتحان آماده خواهند کرد.
ارسال نظر در مورد این مقاله