با دانشمندان/ ماری کوری

نویسنده


نامم مانیاست. این اسمی است که در کودکی به آن نامیده می‌شدم؛ اما بعدها به نام کوری معروف شدم. در خانواده‌ای فقیر و گمنام در لهستان به دنیا آمدم. فقر باعث شد که در 17 سالگی، یعنی یک سال بعد از گرفتن دیپلم وارد شغل معلمی شوم؛ به امید رسیدن به آرزویی بزرگ؛ یعنی ورود به دانشگاه و تحصیل در رشته‌ی شیمی. برای رسیدن به این آرزو همراه خواهر بزرگم به پاریس رفتم. بعد از چند سال تدریس در پاریس به این نتیجه رسیدم که با درآمد ناچیزی که به دست می‌آورم هرگز نمی‌توانم به تحصیل خود ادامه دهم. به همین خاطر از خواهرم خواستم که پیش از من به دانشگاه برود و در این مدت من مخارج تحصیل او را بپردازم. آخر می‌دانستم که او عاشق پزشکی است و بعد از آن‌که او تحصیلات خود را تمام کرد، من به دانشگاه بروم و او مرا در پرداخت مخارج تحصیلم یاری کند. به همین خاطر به روستایی رفتم و در آن‌جا معلم سرخانه‌ی یک خانواده‌ی پرجمعیت شدم و مسؤولیت آموزش دو تا از بچه‌های آن خانواده را به عهده گرفتم. هم‌زمان با این کار به تعدادی از بچه‌های روستا که کارگران مزارع و کارخانه‌ها بودند، درس می‌دادم. بعد از سه سال نامه‌ای از خواهرم به دستم رسید که او در آن نوشته بود که دیگر مشکل مالی ندارد و من می‌توانم به پاریس رفته و در کنار او به تحصیل بپردازم. بعد از رسیدن این نامه به ورشو، یکی از شهرهای لهستان که پدرم در آن‌جا زندگی می‌کرد، رفتم و بعد از یک سال تدریس در آن‌جا به پاریس نزد خواهرم رفتم. در پاریس مدتی پیش خواهرم که به تازگی ازدواج کرده بود، زندگی کردم؛ اما بعد خانه‌ای جدید کرایه کردم. در خانه‌ی جدید برای صرفه‌جویی در هزینه‌هایم شب‌ها مجبور بودم به کتابخا‌نه‌ای که در نزدیک خانه‌ام بود، بروم و تا ساعت 10 شب در آن‌جا به مطالعه بپردازم تا مجبور نباشم پول برق بدهم.

در طی تحقیقات خود در دانشگاه برای انجام آزمایش روی انواع مختلف فولادها و تعیین قدرت آهنربایی آن‌ها نیاز به مکانی مناسب برای آزمایش داشتم که همین امر باعث آشنایی من با یک جوان دانشمند فرانسوی به نام ‌پی‌یر کوری شد. او رئیس آزمایشگاه مدرسه‌ی فیزیک و شیمی بود. پی‌یر کوری در ایجاد امکانات لازم برای انجام تحقیقاتم بسیار مرا یاری کرد. بعدها این آشنایی باعث ازدواج من با او شد. در این سال‌ها من همراه با انجام تحقیقاتم لیسانس و فوق‌لیسانسم را گرفتم و خودم را برای مقطع دکترا آماده کردم. برای گرفتن مدرک دکترا نیاز به تحقیق درباره‌ی یک موضوع مهم بود که همین امر باعث آشنایی من با اشعه‌ی χ شد. اشعه‌ای که چندی بود از سوی یک دانشمند فرانسوی به نام هانری بکرل کشف شده بود. کشف ماهیت اشعه‌ی χ به عنوان موضوعی بود که برای پایان‌نامه‌ی دکترای خود انتخاب کردم و تحقیق روی آن را همراه با پی‌یر در یک اتاق مرطوب و نامطبوع در طبقه‌ای اول مدرسه‌ای شروع کردم. در تحقیقاتم فهمیدم که نور و گرما، در این اشعه تأثیری ندارد. بعدها من و پی‌یر فلزی به نام رادیوم را کشف کردیم. برای نشان دادن رادیوم خالص به کسانی که با تحقیقات‌مان مخالف بودند، مجبور شدیم همه‌ی پول‌های پس‌اندازمان را بدهیم و سنگ‌های معدنی بخریم. در سال 1902 بالأخره من با کمک پی‌یر توانستم رادیوم خالص را کشف کرده و در تاریکی شب رنگ درخشان آن را ببینم. از این زمان بود که به من و پی‌یر لقب پدر و مادر رادیوم را دادند. هم‌زمان با تحقیق روی فلز رادیوم، در کالج تربیتی دختران نیز تدریس می‌کردم. بعد از کشف رادیوم من و پی‌یر آزمایش‌های بسیاری روی آن انجام داده و براساس آزمایش‌های خود دریافتیم که رادیوم ممکن است از گسترش بعضی از بیماری‌ها جلوگیری کرده و در معالجه‌ی بسیاری از بیماری‌ها نیز به کار رود. بعد از کسب این اطلاعات قیمت رادیوم به یکباره بالا رفت؛ به طوری که مثل طلا خرید و فروش می‌شد. در این زمان بود که بعضی از کشورها مثل آمریکا و بلژیک تصمیم به تولید رادیوم در کارخانجات خود گرفتند. در 25 ژوئن سال 1903 من دفاعیه‌ی خود را درباره‌ی ماهیت اشعه‌ی χ در دانشگاه پاریس انجام دادم و عنوان دکتری در علم فیزیک را دریافت کردم.

خاطرات

یک روز، یک روزنامه‌نگار آمریکایی که شنیده بود، ماری در یک دهکده‌ی کوچک به سر می‌برد، برای دیدن او به آن‌جا آمد. همین‌طور که سرگردان جلو کلبه‌ی ماهیگیران ایستاده بود، زنی را دید که روی پلکان کلبه‌ای نشسته و دارد شن‌هایی را که توی کفشش رفته می‌تکاند. با خود گفت: «شاید این زن بتواند مرا راهنمایی کند تا ماری را پیدا کنم.»

در همین لحظه زن سرش را بلند کرد و مرد او را شناخت. آخر بارها عکس او را در روزنامه‌ها دیده بود. مرد روزنامه‌نگار دفترچه‌اش را بیرون آورد تا پاسخ پرسش‌هایش را بنویسد؛ اما ماری در اولین سؤال، به تمام پرسش‌های او پاسخ داد و گفت: «در دنیای دانش، ما با اشیا سر و کار داریم نه با اشخاص.» و به سوی آزمایشگاه خود به راه افتاد.

کارهای مهم:

1- کشف ماده‌ای به نام رادیوم و کشف خاصیت رادیواکتیویته در مواد.

2- کسب عنوان اولین زن دانشمند مشهور جهان در سال 1903.

3- دریافت جایزه‌ی نوبل در سال‌های 1903 و 1911 در فیزیک و شیمی.

4- رسیدن به سمت استادی دانشگاه سوربن در سال 1906.

5- اولین کسی که از اشعه‌ی χ در جنگ جهانی اول در سال 1914 برای معالجه‌ی زخمی‌ها استفاده کرد.

6- دریافت کلید طلایی جعبه‌ی رادیوم از دست هاردینگ، رئیس‌جمهور آمریکا در سال 1921.

منابع:

1- پی‌یِر کوری و مادام کوری؛ ای وس ایگو.

2- داستان زندگی مادام کوری کاشف رادیوم؛ آلیس تورن.

3- مادام کوری؛ ایو کوری.

4- مادام کوری؛ آلیس ثورن.

 

CAPTCHA Image