مقاله/ فردا هم روز خداست


فاطمه ملانوری - تهران

تا به حال این جمله را شنیده‌اید؟ فردا هم روز خداست. یادم می‌آید بچه که بودم وقتی پدرم خوراکی‌ای را برایم می‌خرید مصمم بودم تمامش را همان روز نوش‌جان کنم؛ اما همیشه با همین جمله مواجه می‌شدم: فردا هم روز خداست.

اصلاً یک سؤال، مگر امروز روز خدا نیست؟ اصلاً مگر همه‌ی روزها مال خدا نیست؟ مگر من به اندازه‌ی همه‌ی آدم‌ها از وجود خدا سهم نمی‌برم؟ (البته طبق قوانین تساوی حقوق بشر).

پس چرا نباید همه‌ی خوراکی‎هایم را امروز بخرم؟

دیروز برادر کوچک‌ترم اصرار داشت تمام خوراکی‌هایی را که پدر یک ساعت پیش برایش خریده بود، یک‌جا بخورد که شنیدن جمله‌ی پرخاطره‌ی، فردا هم روز خداست، از جانب مادرم مرا به سمت خاطرات گذاشته‌ام سوق داد و در پی آن شدم که علت بیان این جمله را کشف کنم.

البته لازم به ذکر است که تمامی بچه‌ها در اوان کودکی دارای یک حس مخصوص به خود هستند که گاهی بزرگ‌ترها آن را سرسری تلقی می‌کنند که بس به‌جا و درست است.

اما شکل‌گیری جمله‌ی مذکور علناً مربوط می‌شود به جلوگیری از پرخوری ناشی از حرص و طمع شیرینی که در چشمان کودکان موج می‌زند.

به راستی اگر امروز کسی به دوستان محترمی که بدون فکر به منافع دیگران سعی دارند یک‌روزه همه‌ی دارایی‌های این مرز و بوم را به تصرف خود درآورند می‌گفت: «فردا هم روز خداست، حرص زدن برای چه؟» آیا دیگر ما امروز در صحنه‌ی تجاری – اداری کشور دارای مشکل بودیم؟

آه... کاش همیشه کودک می‌ماندیم! حداقل وقتی خوراکی‌های‌مان تمام می‌شد با حسرت به پاکت خالی خیره می‌شدیم و آه می‌کشیدیم و بعد هر گاه خوراکی داشتیم تلنگری در ذهن‌مان می‌گفت: «فردا هم روز خداست!»

 

CAPTCHA Image