داستان/ دختر خوشبخت


زهرا نیّری‌- ساوه

برف زیادی آمده بود. من و آتنا پشت پنجره نشسته بودیم و به آمدن برف نگاه می‌کردیم. به روی خودم نمی‌آوردم؛ ولی در دل آرزو می‌کردم که فردا مدرسه‌ها تعطیل شود. کمی این‌طرف‌تر از پنجره، پدرم زیر کرسی نشسته بود و برای من و آتنا بادام مغز می‌کرد تا ما بخوریم. پدربزرگم تازه نمازش تمام شده بود. از اتاق بیرون آمد و گفت: «بخورید نوه‌های گلم. خدا رحمت کند، مادربزرگ‌تان همیشه می‌گفت: «جوهر آدم از گلو است.» بخورید تا جان بگیرید. ان‌شاءا... اگر برف همین‌طور ببارد، فردا یک آدم‌برفی توپ با هم درست می‌کنیم.»

یک نگاه به پدربزرگم کردم و او را تا کنار کرسی با نگاهم بدرقه کردم. صدای مادرم را می‌شنیدم که دائم می‌گفت که خدا را شکر که یک سرپناه داریم تا در این سرما با دلی گرم کنار هم زندگی کنیم. خدا برای همه خوشی بیاورد، ان‌شاءالله. و بعد به من گفت:

«زهراجان بیا و یک سینی چای بریز و ببر با انجیر بخورید.»

پدرم، آتنا را بغل کرد و کنار خودش زیر کرسی نشاند. گفت: «بیا دخترم بخور تا جان بگیری.»

 در دل احساس آرامش می‌کردم و شکر خدا را به جای می‌آوردم از این‌که پدر و مادر و پدربزرگ و خواهر خوبی دارم. هرچند که مادربزرگ، در بین ما نبود، دائم ذکر خیر او بود چندان جای خالی‌اش احساس نمی‌شد. انگار او هم دارد با ما زندگی می‌کند. تمام شب برف بارید و بارید. من صبح با صدای مادرم که می‌گفت: «زهراجان، آتناجان، بلند شوید. برای‌تان حلیم پخته‌ام. بلند شوید و بخورید تا سرد نشده است.»

از خواب بیدار شدم و اولین سؤال که از مادرم پرسیدم این بود که: «مدرسه‌ها تعطیل شده است؟» او هم با لبخندی قشنگ جواب داد:‌ »بله، تلویزیون آخر شب اعلام کرد که تعطیل است. حلیم‌تان را بخورید و لباس‌های گرم بپوشید. پدربزرگ و پدرتان قول داده‌اند که همگی با هم در حیاط آدم‌برفی بسازیم. شال و کلاه قدیمی‌ات را برای آدم‌برفی بردار. من هم هویج به جای بینی آدم‌برفی آماده کرده‌ام.»

کاسه‌ی حلیم را برداشتیم و رفتیم توی حیاط تا دل‌مان می‌خواست برف‌بازی کردیم. آن‌قدر که تلافی چند سال برف ندیدن‌مان درآمد و بعد هر پنج تای‌مان به ساخت آدم‌برفی پرداختیم. آدم‌برفی زیبایی را با همکاری هم درست کردیم و همه‌ی‌مان با آدم‌برفی عکس دسته‌جمعی انداختیم. خیلی خوش گذشت! در دل آرزو می‌کردم که خدا کند من هم مانند مادرم، مادری خوب باشم و همه‌ی دختران مثل من خوش‌بخت باشند.

CAPTCHA Image