نویسنده
در یکی از روزهای گرم تابستان، مجلهی سلامبچهها میزبان تعدادی از اعضای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود؛ البته تا یادم نرفته بگویم آنها مهمان دو مجلهی دیگر، یعنی پوپک و سنجاقک، همسایههای دیوار به دیوار سلامبچهها هم بودند. برای همین سردبیران سه مجلهی پوپک، سنجاقک و سلامبچهها به استقبال آنها آمدند.
در ابتدا آقای هاشمی، سردبیر مجلهی سلامبچهها به اعضای کانون خیرمقدم گفتند و بعد هم به طور اجمالی مجلهها را معرفی کردند.
خانم فراتی، مربی بچهها هم گفتند این دوستان علاقهمند به نویسندگی هستند و آنها برای آشنایی بیشتر با نویسندگان و فضای کار در مجلهها به دفتر نشریات کودک و نوجوان آمدهاند.
یکی از بچهها از آقای هاشمی پرسید: «شما از کی شروع به نوشتن کردهاید؟»
- من از کودکی به نوشتن علاقهمند بودم. فعالیتم را از کانون شروع کردم و در سال 1365 عضو کانون پارک دورشهر قم شدم. آن موقع تعداد اعضای کانون کم بودند. عضویت در کانون مسیر خوبی است برای نویسنده شدن. شما در کانون میتوانید هم از تجربیات و راهنماییهای مربیان خوب کانون استفاده کنید و هم از کتابهای مفید و مناسب کانون بهره بگیرید.
یکی دیگر از بچهها دربارهی ویژگیهای یک نویسنده سؤال کرد. آقای ملامحمدی، سردبیر مجلهی پوپک (کودکان) در پاسخ گفتند: «کسی که به نویسندگی علاقه دارد و استعداد آن را در حود میبیند، باید جدیّت و پشتکار داشته باشد تا در کارهایش موفق شود. باید مدام کتابهای خوب بخواند؛ و اگر نکتهی جالبی در آنها دید آن را یادداشت کند و خاطرات روزانهی خودش را بنویسد. باید نگاهش با دیگران فرق داشته باشد. تفاوت یک نویسنده با آدمهای معمولی مانند تفاوت یک عکاس معمولی با یک عکاس هنری است. یک عکاس آتلیه ممکن است تمام عمرش را در یک مکان و بدون هیچ تغییری سپری کند و فقط عکسهای پرسنلی بگیرد؛ اما یک عکاس هنری همیشه در حال کشف کردن است و هر لحظه به دنبال کشف سوژههای تازه است. او همه چیز را با دقت نگاه میکند و بیتفاوت از کنار آنان نمیگذرد. شما هم باید نگاهتان با دیگران فرق داشته باشد و همیشه با دوربین خیال به دنبال شکار لحظههای ناب زندگی باشید.»
یکی دیگر از بچهها دربارهی طنز سؤال کرد. آقای
باباجانی، سردبیر مجلهی سنجاقک (خردسالان) در پاسخ به این سؤال گفتند: «طنز، یعنی متفاوت دیدن. طنز شبیه کاریکاتور است و در آن اغراق وجود دارد. مثلاً یک کاریکاتوریست چهرهی یک انسان پرحرف را با لبهای کلفت و دهانی بزرگ ترسیم میکند. در واقع طنز بیان زشتیها و پلیدیها به زبان شیرین است. در این کار، هم خنده وجود دارد و هم این که رفتارهای زشت یک فرد و یا یک جامعه نشان داده میشود. طنز هم دو نوع داریم؛ طنز کلامی و طنز موقعیت. در طنز کلامی نویسنده بیشتر با کلمهها و جملهها شوخی میکند؛ اما در طنز موقعیت بیشتر موقعیتها و صحنههای طنزآمیز نمایش داده میشود.»
در ادامه خانم فراتی گفتند بعضی از اعضای کانون این سؤال در ذهنشان به وجود میآید که نوشتن چه فایدهای برای انسان دارد؟
آقای باباجانی: «هر کس در این جهان نقشی دارد و کاری انجام میدهد. یک نویسنده هم در این دنیا میتواند نقش بزرگ و تأثیرگذاری ایفا کند. دورهی نوجوانی، دورهی پر احساسی است و نوجوانان نسبت به اطراف خود حساس هستند. خیلی از رفتارها آنان را خوشحال و بعضی از رفتارها آنها را ناراحت میکند. یکی با داد و فریاد واکنش نشان میدهد، یکی هم به سراغ نوشتن میرود و احساس خود را به قلم میآورد. عدهای تا مدتی به نوشتن ادامه میدهند و بعد هم آن را رها میکنند؛ اما برخی هم به کار خود ادامه میدهند و کمکم نویسنده میشوند. بعد میتوانند تجربیات و احساسات عمیق خود را برای دیگران بیان کنند.»
آقای هاشمی: «نوشتن یک هنر است. همهی ما دوست داریم با دیگران صحبت کنیم. کسی هم که حرف خود را میزند به آرامش میرسد. نویسندهها درون آرامی دارند و از آشفتگی ذهنی دور هستند. در صورت عادی ما میتوانیم با تعداد کمی از انسانها صحبت کنیم؛ اما یک نویسنده میتواند با تعداد زیادی از انسانها صحبت کند؛ و اگر حرفهای تازه و جذابی داشته باشد میتواند بر دیگران تأثیر بگذارد. البته یک نویسنده برای این که حرفی برای گفتن داشته باشد، باید خودش اهل فکر و مطالعه و از دیگران چند قدم جلوتر باشد.»
در ادامه دو نفر از اعضای کانون شعرها و داستانهای خود را خواندند که مورد تشویق قرار گرفتند. قرار شد بقیهی اعضا هم آثارشان را برای مجله ارسال کنند تا کارهای خوبشان در مجله چاپ شود. در پایان هم سردبیران مجله کتابهای خود را به همراه مجلههای کودکان و نوجوانان به بچهها هدیه دادند.
ارسال نظر در مورد این مقاله