نویسنده

14 ساله‌- اراک

گیر کرده است

قلب کوچکم

بین میله‌های سرد خاطره

بال من ولی در آرزوی آسمان

در آرزوی ابر

توی دست باد

مانده است

گاه هم قلب من فرار می‌کند

سوی خاطرات کوچکم

در قفس

روی شاخه‌های آهنی این درخت

تاب می‌خورد

توی سال‌های پیش

تاب می‌خورد

روی تاب کوچک مسی این قفس

تاب می‌خورد

غلت می‌زند

توی خاطرات

گاه هم

لوس می‌شود برای من

قلب کوچکم

خاطرات من بلوری است

می‌روم

می‌روم به سوی آسمان

خاطرات من تمام‌شان شکسته است

CAPTCHA Image