نویسنده

کارشناس روانشناسی بالینی

* از دست‌شویی بیرون می‌آیید و به دست‌های‌تان نگاه می‌کنید. از خودتان می‌پرسید که آیا دست‌های‌تان تمیز شده‌اند یا نه، پس برای پنجمین بار داخل دست‌شویی می‌روید تا دوباره دست‌های‌تان را بشویید.

* سوار وسیله‌های حمل و نقل عمومی مثل تاکسی، مترو و یا اتوبوس نمی‌شوید؛ زیرا می‌ترسید که به میکروب‌ها آلوده شوید.

* همیشه زمانی که از منزل خارج می‌شوید، هنوز نیمی از راه را نرفته‌اید که با خودتان می‌گویید آیا درِ منزل را بسته‌ام یا نه؟ پس باز می‌گردید تا از قفل بودن در منزل‌تان مطمئن شوید.

* زمانی که روی سنگفرش‌های پیاده‌رو در حال قدم زدن هستید، به طور ناخودآگاه شروع به شمارش سنگفرش‌ها می‌کنید یا مواقعی که از خیابانی می‌گذرید به‌طور ناخواسته شروع به شمارش ماشین‌های قرمز رنگی می‌کنید که در حال عبور از آن خیابان هستند.

 

خیلی از آدم‌ها وقتی اسم وسواس را می‌شنوند ناخودآگاه تصویر شخصی در ذهن‌شان نقش می‌بندد که میل شدیدی به تمیزی دارد، اما داشتن هر یک از عوامل بالا به صورت دایمی و مکرر، این هشدار را به شما می‌دهد که شما شخصی وسواسی به حساب می‌آیید.

ولی آیا می‌دانید وسواس چیست؟

زمانی که یک انسان از روی اجبار و بدون اختیار عملی را به طور دایم انجام می‌دهد و یا مطلبی را در ذهن خود تکرار می‌کند، به این حالت وسواس می‌گویند.

وسواس به دو دسته تقسیم می‌شود:

وسواس‌های فکری و وسواس‌های عملی.

وسواس‌های فکری افکار مزاحم تکرار شونده‌ای هستند که در هر موقعیت یا هر زمانی وارد ذهن شما می‌شوند و زندگی را برای شما مشکل می‌کنند. مانند شخصی که می‌ترسد مبتلا به بیماری لاعلاجی باشد، یا ترس از دست دادن نزدیکان را دارد، یا فکر آسیب زدن به خود یا دیگران را در ذهن می‌پروراند و...

وسواس‌های عملی مثل شست‌وشوهای مکرر، شمارش‌های مداوم، آن هم با اصرار بر این‌که اشتباهی در این امر صورت نگیرد، یا قدم زدن‌های اجباری و پافشاری بر این‌که تعداد قدم‌ها معین و یکسان باشد و یا مرتب کردن و منظم کردن چندباره‌ی کمدها، کشوها و...

زمانی که وسواس‌های فکری در شما اضطراب شدیدی را به وجود می‌آورد، با گذشت زمان درمی‌یابید که انجام بعضی کارها باعث کاهش اضطراب و پراکنده شدن این افکار مزاحم می‌شود؛ پس در نتیجه به طور مرتب و تکراری شروع به انجام فعالیتی می‌کنید که ما به آن وسواس عملی می‌گوییم.

اما وسواس چرا به وجود می‌آید؟

وسواس اصولاً زمینه‌ی ارثی دارد؛ یعنی شخصی که به وسواس مبتلاست در یکی از والدین یا اطرافیان نزدیکش تمایل به افکار یا اعمال وسواسی وجود دارد.

اما درمان وسواس:

در قدم اول شما باید به این آگاهی برسید که وسواس شما از چه نوعی است. اگر به وسواس‌های فکری مبتلا هستید، سعی نکنید که افکارتان را کنترل کنید یا با خشونت آن‌ها را از ذهن‌تان خارج کنید و یا بدتر از آن بخواهید به خاطر چنین افکاری خودتان را تنبیه و سرزنش کنید.

در قدم بعدی زمان مشخصی را به خودتان اختصاص دهید. در مکانی ساکت بنشینید، به فکری که شما را آزار می‌دهد بیندیشید و تا انتهای افکارتان بروید. مثلاً ترس از این‌که به بیماری لاعلاجی مبتلا شوید یا یکی از عزیزان‌تان را از دست بدهید؛ حتی می‌توانید افکار و احساسات‌تان را روی کاغذ بیاورید. بعد از آن سعی کنید تا فردا همین موقع به این افکار فکر نکنید.

مثلاً زمانی که در طی روز مشغول درس خواندن هستید و این افکار به سراغ شما می‌آیند به خودتان بگویید صبر می‌کنم تا فردا در زمان مشخص شده‌ای به این افکار بپردازم.

این روش در ابتدا سخت است؛ اما با گذشت زمان به روزی می‌رسید که متوجه این نکته می‌شوید که اصلاً نیازی برای فکر کردن به آن فکر مزاحم را ندارید.

گاهی مواقع افرادی هستند که بر سر نجس و پاکی بسیار حساس عمل می‌کنند. دست‌های‌شان را مداوم می‌شویند. حمام کردن‌شان ساعت‌ها به طول می‌انجامد و یا روی نجس و پاک بودن لباس‌های‌شان ساعت‌ها وقت می‌گذارند و چندباره و چندباره لباس‌ها را با آداب خاصی می‌شویند.

افرادی که برای یک وضو گرفتن ساعت‌ها آب را به هدر می‌دهند و در نهایت باز هم مطمئن نیستند که پاک هستند یا نه یا وضوی‌شان درست بود یا نه!

در این گونه مواقع چاره‌ای نیست جز این‌که از شخص بخواهیم با پیراهنى که او آن را نجس مى‏‌داند و یا با دست و بدنى که او تطهیرنکرده مى‏‌شمارد، به نماز بایستد و وظیفه‏‌اش را انجام دهد؛ به عبارت دیگر، شخص را واداریم تا همان کارى را که از آن مى‌ترسد انجام دهد. تنها در چنین صورتی است که درمى‌یابد هیچ واقعه‌اى اتفاق نمى‌افتد.

اگر در هنگام رفتن به دست‌شویی آداب خاصی را رعایت می‌کنید، مثلاً قبل از خروج بارها و بارها دست و پای‌تان را آب می‌کشید و یا هنگام رفتن به حمام مدت‌ها وقت صرف شست‌وشو می‌کنید، سعی کنید این بار برخلاف قبل عمل کنید باور کنید که هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

در پایان اگر شما یکی از اشخاص نزدیک یک فرد وسواسی هستید، بسیار مهم است که بدانید به هیچ عنوان نباید اضطراب و اعمال وسواس‌گونه‌ی این افراد را کوچک و مسخره بشمارید و به خاطر این افکار و اعمال مسخره‌‌ی‌شان کنید. فراموش نکنید که افراد وسواسی به خاطر این افکار و اعمال به اندازه‌ی کافی شرمنده و ناراحت هستند، سرزنش شما بیش‌تر موجب آزار آن‌ها می‌شود. این افراد احساس می‌کنند کنترلی روی اعمال‌شان ندارند و از این‌که کسی آن‌ها را درک نمی‌کند به اندازه‌ی کافی از لحاظ روحی آزار می‌بینند. پس فراموش نکنید که هم‌دردی شما کمک بزرگی به آن‌هاست.

CAPTCHA Image