نویسنده
مطمئناً برای شما سؤالهای زیادی پیش میآید که منتظرید جوابهای خوبی برایش پیدا کنید. شاید هم دنبال شخصی میگردید که بتواند بهترین جواب را به شما بدهد. ما در سلامبچهها از چند کارشناس دعوت کردهایم تا به سؤالهای مختلف شما پاسخ بدهند. حتماً صفحهی اتاق مشاور را خواندهاید و پاسخهای کارشناس روانشناسی ما را در این صفحه دیدهاید. فکر کردیم شاید خوانندگان مجله سؤالهای خاصی هم داشته باشند؛ مثلاً سؤالهای دینی که ذهن آنها را مشغول کرده است. نوجوانان سؤالهای دینی زیادی دارند که گاهی به خیلی از آنها پاسخ داده نمیشود. صفحهی لطفاً کمربندهایتان را ببندید، صفحهی پرسشهای مذهبی شماست. هر پرسش دینی و مذهبی دارید با ما در میان بگذارید تا کارشناسان ما آن را پاسخ دهند. امیدواریم این صفحه راضیکننده باشد.
***
راستی چرا نمیشود نماز را به زبان فارسی خواند؟ (احتمال اول) آیا برای این است که خداوند فقط زبان عربی را متوجه میشود و زبانهای دیگر را بلد نیست؟ (احتمال دوم) یا این که خدا فقط از عربی خوشش میآید و با زبانهای دیگر میانهی خوبی ندارد؟ (احتمال سوم) یا در زبان عربی ویژگیهایی است که در زبانهای دیگر نیست؟
احتمال اول و دوم نادرست است؛ زیرا خدا آدمهایی را که آفریده قابلیت یادگیری زبانهای گوناگون عربی، فارسی، انگلیسی و مانند آن را خودش به آنها داده است. حالا چطور میشود خودش از این زبانها اطلاع نداشته و یا علاقه نداشته باشد که مردم به آنها صحبت کنند؟ در قرآن میگوید: «آیا کسی که آفریده است به آفریدگانش آگاهی ندارد؟» اگر این طور است پس چرا به بندگانش تکلیف کرده که در نماز حتماً به عربی با او گفتوگو کنند؟
بگذار سؤال را این طوری مطرح کنیم. فرض کنیم خدا اجازه داده بود هر کس به زبان خودش نماز بخواند، آیا عملاً چنین کاری امکان داشت؟ چند تا اِشکال خیلی کوچک که البته خیلی هم کوچک نیستند، وجود دارد که اگر این اشکالها نبود شاید هر کس میتوانست نماز را به زبان خودش بخواند.
1) امکان ترجمهی دقیق نماز به زبانهای دیگر وجود ندارد. چرا؟ بگذار از همین بسمالله شروع کنیم که 114 بار در قرآن و 34 بار در نمازهای واجب روزانه آمده است. چطوری میخواهیم آن را ترجمه کنیم؟ به نام خداوند بخشندهی مهربان؛ آیا این ترجمهی دقیقی برای بسمالله است؟ اگر رحمان به معنای بخشنده است، پس جواد به معنای چیست؟ و اگر رحیم مهربان است، پس رؤوف، عطوف و شفیق چه معنایی دارد؟ ما رحمان و رحیم را چگونه معنا کنیم تا فرق بین آن با جواد، رؤوف، عطوف و شفیق دانسته شود؟
بگذار مثالی هم از زبان فارسی بزنیم. کسانی که با زبان فارسی آشنایی کافی ندارند فکر میکنند کلمههای زیبا، قشنگ و ملوس همه به یک معناست. در حالی که ما زیبایی را دربارهی گل به کار میبریم و قشنگی را دربارهی عروسک و ملوسی را دربارهی گربه و مانند آن.
اگر معلم به تو بگوید تو با این لباسی که امروز پوشیدهای خیلی ملوس شدهای، معنای ناپیدای این جمله این است که شما امروز در این لباس شبیه گربه شدهاید!
در زبان عربی به ویژه قرآن و مخصوصاً در نماز هر کلمهای به طور دقیق گزینش شده و دقیقاً به معنای مخصوصی به کار رفته است که زبانشناسان میگویند امکان ترجمهی آن به زبان دیگری وجود ندارد.
مثلاً خدا یا خداوند که در بسمالله به عنوان ترجمهی الله آمده است هیچیک به طور دقیق معناهایی را که در الله وجود دارد، نمیرساند. بخشنده و مهربان هم دقیقاً معنای رحمان و رحیم را نمیدهد.
مفسران گفتهاند رحمان یعنی کسی که در دنیا هم نسبت به مؤمنان و هم کافران بخشاینده است؛ اما رحیم یعنی کسی که در آخرت با مؤمنان مهربان است.(1)
الله هم فقط به معنای خدا نیست، بلکه همهی نامها و صفتهای خداوند – که در دعای جوشن هزارتایش آمده است- در این کلمه جا دارد؛ یعنی وقتی شما بسمالله میگویید معنایش تنها به نام خدا نیست، بلکه به معنای بردن نام کسی است که هم قدرتمند است و هم مهربان، هم آفریدگار است و هم روزیرسان و هم...
حال چطوری میخواهیم بسمالله را ترجمه کنیم؟ حتماً اینطوری: به نام خداوندی که آفریدگار و قدرتمند و روزیرسان و بخشاینده در دنیا بر مؤمنان و کافران و مهربان در آخرت بر مؤمنان است.
این تازه یک جملهی نماز. در ترجمهی جملههای دیگر هم با همین مشکلات روبهرو هستیم.
اگر قرار شود یک نماز صبح دورکعتی را با ترجمهای اینطوری بخوانیم شاید یک ساعت و نیم طول بکشد. آیا هیچ کس حاضر است صبح زود از خواب بیدار شود و یک ساعت و نیم از این حرفها بزند؟
برای همین بهترین راه برای خواندن نماز آن است که همان طوری که خداوند فرمان داده – به زبان قرآن که عربی است- خوانده شود. لطفاً نگران معنای آن هم نباشید؛ چون همهی نماز بیش از سی- چهل جملهی عربی آسان بیشتر نیست که در مدت کوتاهی میتوان آن را آموخت و با خداوند به گفتوگو پرداخت.
البته خداوند پنجرهای هم در نماز گذاشته برای کسانی که دو پایشان را در یک کفش کرده و اصرار دارند که حتماً نماز را به فارسی بخوانند. آنها میتوانند نمازشان را به فارسی بخوانند (البته تنها قنوتش را).
2) فرض کن- با اینکه نمیشود معنی کلمات و جملههای نماز را دقیقاً در فارسی و زبانهای دیگر بیان کرد اما- خدا باز اجازهی خواندن نماز به زبانهای دیگر را داده بود، در آن صورت نماز جماعت تبدیل میشد به یک آش شله قلم کار.
تصور کن در یک نماز جماعت – مثلاً در یک مسجد- نمازگزاران از قومیتها و ملیتها و زبانهای گوناگون بودند. آنها هیچ زبان مشترکی برای نیایش خود نداشتند.
وقتی مکبر تکبیر نماز را میگفت، فارسیزبان دستش را تا کنار گوشش بالا میبرد و میگفت: «خدا بزرگتر است.»
عربزبان میگفت: «الله اکبر.»
انگلیسیزبان میگفت: «ذ گاد ایز ذ گریتست.»
واقعاً چه نمازی!
3) بیش از یک میلیارد مسلمان در جهان همه یک کتاب دارند و یک قبله و یک زبان مشترک. گرچه گفتهاند همدلی از همزبانی خوشتر است، خیلی وقتها همزبانی موجب همدلی میشود و گاهی چندزبانی موجب اختلاف. همانطور که سه دوست فارس، ترک و عرب سر خریدن میوه دعوایشان شده بود. فارس میگفت: «پولمان را انگور بخریم.» ترک میگفت: «نخیر، اوزوم بخریم.» عرب میگفت: «عنب بخریم.» غافل از این که هر سه تا یکی است.
4) عربی خواندن نماز رازهای دیگری هم دارد که با مطالعهی بیشتر و پرسیدن از کارشناسان دینی میتوانی به آن برسی. موفق باشی!
1. تفسیر نمونه، ج 1، تفسیر سورهی حمد.
ارسال نظر در مورد این مقاله