نویسنده

مرداد امسال، روز سه‌شنبه، 14 رمضان 1434 و 23 ژوئن 2013 شروع می‌شود. آخرین روز این ماه، پنج‌شنبه، 14 شوال و 22 اوت است. با هم مناسبت‌های این ماه را مرور می‌کنیم. تلخ‌ترین مناسبت این ماه شهادت مظلومانه‌‌ی امام علی(ع) است که شب‌های قدر را به دنبال دارد. امیدوارم شب‌های قدرتان پر از هدیه‌های آسمانی باشد!

2 مرداد، 15رمضان: ولادت باسعادت کریم اهل‌بیت، امام حسن مجتبی(ع)

شوخی هیبت را می‌برد.(1)

تمام کردن احساس از آغاز کردن آن بهتر است.(2)

نشانه‌ی برادری، وفاداری در سختی و آسایش است.(3)

5 مرداد: عملیات مرصاد

5 مرداد، 18 رمضان: شب قدر

6 مرداد، 19 رمضان: ضربت خوردن امام علی(ع)

8 مرداد، 21 رمضان: شهادت امام علی(ع)

8 مرداد: بزرگ‌داشت شیخ اشراق

سهروردی در روزگاری زندگی می‌کرد که مردم، از درک افکار او ناتوان بودند. به همین دلیل، عده‌ای از فقیهان شهر حلب (سوریه) او را به کفر متهم کردند و ملک ظاهر حاکم حلب، اگرچه خود مجذوب شیخ اشراق شده بود و تمایلی به زندانی کردن او نداشت، به توصیه‌ی پدرش، صلاح‌الدین ایوبی وی را زندانی کرد. این فیلسوف سرانجام، به گونه‌ای مرموز از دنیا رفت. برخی از شاگردانش که عقیده داشتند او را به قتل رسانده‌اند، وی را شیخ شهید خواندند.

9 مرداد: روز اهدای خون

11 مرداد، 24 رمضان: روز جهانی قدس

یک قطره به تنهایی نمی‌تواند کاری از پیش ببرد؛ یا دست هم به تنهایی نمی‌تواند کار بزرگی انجام دهد؛ یک صدا هم نمی‌تواند به جایی برسد؛ اما قطره‌ها که جمع شوند، دریا می‌شود و دریا می‌تواند هر چه آلودگی را از خود دور کند. دست‌ها هم وقتی جمع شوند، می‌توانند کوه را از جا بِکنند. صداها اگر جمع شوند، فریاد می‌شوند و فریادها طنین می‌افکنند و به گوش جهان می‌رسند تا بگویند حق مظلومی خورده می‌شود. جمعه‌ی آخر ماه رمضان روزی است که صدا، تبدیل به فریاد می‌شود.

14 مرداد: روز حقوق بشر

17 مردادماه 1377: سالروز شهادت محمود صارمی، روز خبرنگار

18 مرداد،1 شوال: عید سعید فطر

26 مرداد: بازگشت آزادگان به میهن

30 مرداد: روز جهانی مسجد

از پله‌ها پایین رفتم، زیرزمین پر از بچه‌های هم‌سن و سال من بود. گوشه‌ای از زیرزمین، میز تنیس بود. آن‌طرف‌تر میز فوتبال‌دستی، که چهار نفر با هیجان داشتند بازی می‌کردند. در اتاقی هم پر از قفسه‌های کتاب بود و چند نفر مشغول خواندن کتاب بودند. دیوار زیرزمین پر از نوشته‌های زیبا بود. هیجان در زیرزمین موج می‌زد. آخرین چیزی که دیدم یک  میز و دو صندلی بود. روی دیوار، کاغذی چسبانده بودند که این نوشته به چشم می‌خورد: « قسمت مشاوره‌ی مسجد.» برایم جالب بود. فکر می‌کردم مسجد فقط برای نماز خواندن است. صدای اذان که بلند شد بچه‌ها دست از بازی و درس و کار کشیدند و رفتند طبقه‌ی بالا که نمازخانه‌ی مسجد بود.

راستی چند مسجد وجود دارد که این چیزها را داشته باشد؟

1. بحارالانوار، ج78، ص113‌.

2. همان، ص111‌.

3. همان، ص114.

CAPTCHA Image