نویسنده
یادداشت
متن زهرا در مورد دوست است. این نکتهی خوبی است که وقتی میخواهیم متنی را بنویسیم، یک موضوع واحد را برایش در نظر بگیریم و همه چیز متن در خدمت آن موضوع باشد. متن حاضر این ویژگی را دارد.
نکتهی دیگر استفاده از تشبیهات است؛ مثل گوسفند فکر، دریای قلب، فرش زیر پا و... اما بهتر است در تشبیهات دقت بیشتری شود؛ مثل مزهمزه کردن هویج که زیاد در این متن ننشسته است. نکتهی بعدی استفاده از اطلاعاتی است که داریم. یک نمونهی آن ابر «کومولوسی» است. نویسنده از اطلاعات علمی خود در این متن بهره برده است که به غنای متن خود کمک کرده است.
دوست به کسی نمیگویند که اوقات بیکاریات را با او بگذرانی یا این که گونه و چانهات را با او خیس کنی، یا دو تا از عادتهایش عادت تو هم بشود و دو روز برایش ذوق کنی و چند لحظه پیشمرگش بشوی. اینها دوستیهایی ظاهری است که شاید در دل ریشه نداشته باشند. از ظاهر شروع میشوند و در همانجا به پایان میرسند. دوستی، قلب میخواهد؛ قلبی که تو نیلوفر وسط دریای آن باشی.
دوست کسی است که گوسفند فکر تو و گوسفند فکر او هر دو با هم در یک چراگاه بچرند و هر دو یک علف را برای خوردن انتخاب کنند.
دوست آن است که در خیالهایت چون ماه که در کنار زمین است در کنارت باشد.
دوست، ابر کومولوسی نیست که گهگاهی در کنار خورشید باشد و روز دیگر برود که برود؛ بلکه دوستی، خرگوشی است که با تمام وجود هویج دلبندش را مزهمزه میکند. دوست، رودی است که به دریای قلب تو میآید و تمساحی که برای عشق به فرزند، او را دهان و دندان میگیرد.
دوست ستارهای است که نه تنها شبها، بلکه همیشه در آسمان قلبت میدرخشد و تو از دیدنش بسیار بسیار بسیار لذت میبری. دوست، فرش زیر پایت نیست که تا چند وقت همهی آرزویت شود و چند وقت دیگر فراموشش کنی. دوست، قندی است که وقتی میخوری شیرینیاش تمام وجودت را پر میکند. دوست، خودنویسی است که فرقی نمیکند سبز باشد یا سیاه. مهم این است که آثارش و کارش همیشه و همیشه در قلبت میماند. شاید بشکند، گم شود و نابود شود؛ ولی اثری همیشه خواهند ماند. دوستت دارم ای دوست!
ارسال نظر در مورد این مقاله