آرامش بعد از طوفان
آبی آسمانیست
چشمان خیس دریا
ساحل دلش گرفته
از نالههای شنها
*
طوفانی است دریا
با بغضهای انبوه
آتشفشان غمهاست
با موجهای اندوه
*
دریاست، بعد طوفان
آرام و آسمانی
روح بلندِ دریاست
معنای مهربانی...
سمیرا معتمدجلالی
آرزوی کوچه
کوچه بیحوصله است
غرق در دلتنگیست
جلوَش دیواری
تیرهرنگ و سنگیست
*
با خودش میگوید
شده راهم بنبست
همهی مشکلِ من
فقط این دیوار است
*
روبهرویم ای کاش
لااقل پنجره بود
تا که هر صبحِ بهار
میگشودندش زود
*
چند گلدانِ قشنگ
لبِ آن میچیدند
از پسِ چشمانش
کوچه را میدیدند
*
میگذشتند ای کاش
از کنارم مردم
تا غمِ تنهایی
در دلم میشد گم
*
کفتری شاد نشست
لبِ دیوارِ بلند
کوچه شد خیره به او
شادمان زد لبخند
زهرا وثوقی
و خدا هم...
توی بیمارستان
روی تختی تنهاست
خندههایش صحرا
چشمهایش دریاست
*
درد گاهی او را
میبرد تا فریاد
تا ته گریه و اشک
میبرد با فریاد
*
مادرش میآید
مثل یک پروانه
با خودش آورده
بوی عطر خانه
*
میگذارد یک گل
در دل یک لیوان
زندگی را انگار
میگذارد در آن
*
چشم او میخندد
چهقدر خوشبخت است
و خدا هم آنجاست
در کنار تخت است!
داوود لطفالله
وطن
در تو ریشه کردهام
سبز و استوار
مثل یک درخت
ایستادهام
مثل کوه
سربلند و سخت.
در کنار من برای تو
نیست ترسی از خطر
بیخیال سیلی تگرگ و باد
بیخیال نعرهی تبر.
حاضرم فرو بریزم از درخت
مثل برگ
تا نبینی ای وطن،
روی مرگ.
اسماعیل ا...دادی
ارسال نظر در مورد این مقاله