شاید فردا بیاید

شاید فردا بیاید...

شاید هم نیاید...

ولی کاش بیاید...

کاش هر چه زودتر این همه صبر تمام شود!

بیا...

به خاطر من بیا!

خدایا اجازه‌ی آمدنش را بده!

خواهش می‌کنم... خدایا!

بیا تا گل‌ها رشد کنند...

من باغ پرگلی می‌خواهم!

بیا مرا عالِم کن...

بیا آرزوهایم را برآورده کن!

بیا خواهش می‌کنم!

بیا... بیا... بیا!

کبوتر

کبوتری پر می‌کشد بر بام

اما پسری همراه قفس

می‌اندازد او را در دام

در قفسی دربسته و تنگ

پسر می‌گوید: «بخوان آواز!»

اما کبوتر شده بی‌صدا چون سنگ

دختری دل‌نازک و مهربان

با ناراحتی و نگرانی پنهان

می‌بیند کبوتر را با صورتی نگران

حالا کبوتر آزاد است

می‌نشیند لحظه‌ای بر شانه‌ی دختر

انگار در دستان باد است!

صبا برناک‌- 10 ساله‌- ساری

CAPTCHA Image