نویسنده
چون که گل رفت و گلستان شد خراب
بوی گل را از که جوییم از گلاب
نمیدانم چرا هر وقت بوی گلاب به مشامم میخورد یاد فیلمی تماشایی به نام کفشهای میرزا نوروز میافتم.
در آن فیلم شیشههای گلاب میرزا نوروز- که اتفاقاً بسیار خسیس و ناخنخشک بود- به زمین افتادند و شکستند؛ آنگونه که عطرش تا هفتمحله پایینتر هم رفت.
گدایان شهر به طمع این که حلوا خیرات میکنند، بویکشان و عصازنان خود را به درِ خانهی میرزا نوروز رساندند تا حلوا بگیرند.
او هم که به شدت خشمگین بود خاکی را که حالا با گلاب گِل شده بود در ظرفی ریخت و بینشان تقسیم کرد! (و ادامهی ماجرا)
***
این دلنوشته بهانهای بود تا به یکی دیگر از آیینهای ایرانی که مورد توجه جهانیان قرار گرفته است، بپردازیم؛ آیینی به نام «گلابگیری».
در این رابطه ابتدا پای صحبت معلم عزیزمان مینشینم. او میگوید:
* از پنجاهمیلیون سال پیش به این طرف که خداوند مهربان گلمحمدی را تکامل بخشید و به عطر و شمایل فعلیاش رساند، زمینه برای بهرهبردن ساکنان کرهی خاکی از آن فراهم شد.
البته در آن زمان انسان یا هنوز آفریده نشده بود و یا به فکرش نمیرسید که میتواند از گل سرخ بهرهها ببرد و لازم بود میلیونها سال بگذرد تا به این مرتبه نائل شود.
* خداوند مهربان که زیباست و زیبایی را دوست دارد، انسانها را زیباپسند آفریده است. از اینرو آدمی به محض آشنا شدن با گلمحمدی به این فکر افتاد که چگونه میتواند عطر زیبا و روحنوازش را برای همهی ماههای سال- و نه تنها موسم اردیبهشت- با خود داشته باشد. به همین خاطر دست زیر چانهاش گذاشت و به فکر فرو رفت تا بلکه راهحلی بیابد.
* این چنین بود که اولین قدمهای لازم برای رسیدن به فنآوری گلابگیری برداشته شد. شک نکنید که چرخهی بخار شدن آب از دریا و تبدیل مایع به بخار و سپس سرد شدن و بارشش الهامبخش اولین اجداد گلابگیر ما بوده است.
* آب و هوای منحصر به فرد خاک زرخیز ایران باغهای گلی را پرورد که ثمرهاش به شکل شیشههای پر از گلاب، کالای بازرگانان راه ابریشم را تشکیل داد.
- ...
در ادامه سراغ مادربزرگم میروم و از او دربارهی گلاب و گلابگیری میپرسم.
او هم میگوید:
* گلاب قمصر کاشان شهرتی جهانی دارد و همهساله نوعی از آن را که به «دوآتشه» معروف است برای شستوشوی خانهی کعبه و غبارروبی حرم مطهر امام رضا(ع) و حتی عتبات عالیات بهکار میبرند.
* روستای پدری من آزران نام دارد؛ در دوازده فرسخی (732 کیلومتری) شهر کاشان و از مراکز تولید گلاب است. تا آنجا که من میدانم یکصد دیگ مسی در آن به تولید گلاب ناب اختصاص داده شده است.
* در آیین گلابگیری، گلچینها صبحهنگام با همان وضویی که برای فریضهی صبح گرفتهاند روانهی گلستان میشوند تا با بردن نام خداوند گلآفرین و پیش از برآمدن خورشید کار گلچینی را انجام دهند.
آنها در حالیکه مرتب صلوات میفرستند سبدها را یکی بعد از دیگری از گلهای چیدهشده پر میکنند و آمادهی بردن به 25 کارگاه گلابگیری آبادی میکنند.
* در هر کارگاه دهها دیگ مسی روی آتش است که گلها را در آن میجوشانند و بخار معطر برآمده از آن را در لولههایی که در آغوش آب سرد حوضها نشستهاند سرد میکنند تا گلاب تولید شود.
* اگر گلاب بهدستآمده را دوباره در دیگ بریزند و با گلهای معطر تازه چیدهشده دوباره بجوشانند و بخارش را سرد کنند، گلابی بسیار باکیفیت تولید میشود که اصطلاحاً به آن «دوآتشه» میگویند.
* در پایان خرداد مردم آبادی جشن شکرگزاری را در مسجد برپا میکنند تا خداوند مهربان برکت را از چاهها، قناتها و گلستانهایشان نگیرد.
* گلاب، خواص غذایی و دارویی فراوانی دارد. از خوشعطر کردن پلو و شیر و شربت نذر امام حسین(ع) در ماه محرم گرفته تا معطر کردن چای، حلوا، شیرینیجات و ...
- ...
در پایان باز هم سراغ کتابهایم میروم تا شاید در آنها نیز مطلب دیگری را در ارتباط با آیین گلابگیری بیابم. نتیجهی کار آن است که بدانم:
* فلات ایران بهترین گلاب جهان را تولید و روانهی بازارهای جهانی میکند.
* روی سفالهایی که از تپههای هشت هزارسالهی سیلک (کاشان) بهدست آمده، نقش و نگار گلمحمدی و آیین گلابگیری دیده شده است.
* تاریخ تقطیر و گلابگیری به عنوان تکنیکی که هنوز کارآمدترین روش عصارهگیری است، به آیین باستانی «عید گلابی» باز میگردد که امروزه در کاشان به «لتان» معروف است.
* «ابوالقاسم عبدالله قاسانی» در سدهی هفتم هجری در کتابی که به معرفی انواع عطرها پرداخته، مطالب مبسوطی دربارهی گلابگیری با استفاده از دستگاههای تلفیقی «قرع، انبیق و قابله» بیان کرده است.
* «ملامحسن فیضکاشانی» که عمری را در قمصر سپری کرده و همچنین «شاردن سیاح» معروف فرانسوی در عصر شاهعباس و پس از آن «پولاک آلمانی» در سفرنامههای خود به وجود گل در قمصر اشاره کردهاند.
سخن دربارهی آیین گلابگیری بسیار است. فکر میکنم همین چیزهایی که با هم مرور کردیم کافی باشد تا بدانیم که چرا این رسم ایرانی رایحهی خوشش را در چهار گوشهی دنیا پراکنده کرده است.
و سخن آخر اینکه:
چون که گل رفت و گلستان شد خراب
بوی گل را از که جوییم از گلاب
بهار کاشان
فصل بهار دارد
کاشان عجب صفایی!
بلبل به باغهایش
دارد چه نغمههایی!
*
اردیبهشت، خاکش
گل میدهد فراوان
وقت گلابگیری است
در خانه و گلستان
*
دیگ مسی بر آتش
لبریز از گُل و آب
عطر خوش بُخارش
پیچیده است شاداب
*
از بوی خوب گلها
هر شیشه میشود پُر
تا باغبان لبانش
پُر گردد از تشکر
ارسال نظر در مورد این مقاله