نویسنده
گرمی آفتاب
خدایا! قسم به نام پنهانت و به جمال و نیکوییت و به رحم و مهربانیت که این استخوان ضعیف، تاب گرمی آفتابت را ندارد. پس چگونه گرمی آتش دوزخ را تاب آورد؟
صحیفهی سجادیه
ستایش و نکوهش
خدایا! مرا در ستودن آن کس که به من عطایی فرمود موفق فرما، و در نکوهش آن کس که از من دریغ داشت آزمایش فرما. در صورتی که در پشت پرده اختیار هر بخشش و دریغی در دست تو است.
نهجالبلاغه
الهی! گهی به خود مینگرم، گویم از من زارتر کیست؛ گهی به تو نگرم، گویم از من بزرگوارتر کیست؛ الهی! از خاک چه آید؟ مگر خطا؛ و از علّت چه زاید؟ مگر جفا؛ و از کریم چه آید؟ جز وفا. الهی! باز آمدیم با دو دست تهی، چه باشد اگر مرهمی بر خستگان نهی.
مناجاتنامهی خواجهعبدا...
دامن کَرَم
خوش بود بر خدا «ثنا» گفتن
وز سر سوز، ربّنا گفتن
ملکا گرچه ما نه مرد توایم
دستپرورد سوز و درد توایم
ملکا حاجیان غمزدهایم
دست در دامن کرم زدهایم
بر درت ذرّهای ز عجز و نیاز
بهتر از صدهزار حج و نماز
چه عجب گر عذاب ننمایی
وز سر لطف عفو فرمایی؟
دیوان سنایی
سراسر احتیاج
الهی! ما همه بیچارهایم و تنها تو چارهای؛ و ما همه هیچکارهایم و تنها تو کارهای.
الهی! تو سرچشمهی وجودی و سرآغاز هستی، هر چه هست تویی و غیر تو هیچ. چگونه از دریای رحمت تو غافل مانم که سراپا نیازم و سراسر احتیاج؟
الهینامه- علامه حسنزادهآملی
ارسال نظر در مورد این مقاله