آیین ها... / نوروز

نویسنده


روز عید است و به هر شاخه نم باران است

روز بخشیدن تقصیر گنهکاران است

این یک بیت برای خودش داستانی شنیدنی دارد؛ مصراع نخست را پادشاهی می‌سراید که سحرگاه نوروز از قصر بیرون زده است تا شادمان از دیدن گل‌های شکفته در عمارت نارنجستان طبع شعرش را بیازماید.

مصراع دوم را هم شاعری زندانی در زیرزمین همان قصر که بدون اطلاع و هماهنگی قبلی احضارش کرده‌اند تا سروده‌ی شاه قاجار را کامل کند.

البته سرودن فی‌البداهه همان و آزاد شدن همان!

                                                                         ***

پس از شنیدن این حکایت شیرین به این می‌اندیشم که راستی «نوروز» چه چیزهایی دارد که سازمان علمی فرهنگی سازمان ملل، معروف به یونسکو را تشویق کرده که آن را به ثبت جهانی برساند و متعلق به همه‌ی مردم دنیا بداند؟

اول از همه سراغ چیزهایی که در ذهن دارم می‌روم و به یاد می‌آورم که پیش‌تر، از نزدیک دیده و شنیده‌ام که:

- مردم چندین روز مانده به نوروز خانه‌تکانی می‌کنند تا اثری از دود و غبار بر در و دیوار منزل‌شان باقی نماند.

- همه به فکر نو شدن هستند؛ نو شدن سال، ماه، هفته، روز و ساعت؛ نو شدن تلاش‌ها، کوشش‌ها، فکرها و اندیشه‌ها.

- مردم به دیدن همسایه‌هایی که تازه عزیزی را از دست داده‌اند می‌روند تا از غم و اندوه‌شان بکاهند.

- کوچک‌ترها سراغ بزرگ‌ترها می‌روند تا در سایه‌سار درخت وجودشان بنشینند و شادی‌های‌شان را با آن‌ها تقسیم کنند.

- بزرگ‌ترها به کوچک‌ترها عیدی می‌دهند، هرچند اندک، تا به آن‌ها بگویند که چه‌قدر برای‌شان مهم هستند و دوست‌شان دارند.

- آتش نزاع‌ها و درگیری‌ها فرو می‌نشیند، گویی خانه‌تکانی به تکاندن دل از غبار قهر و کینه منتهی می‌شود!

- مردم وقت می‌گذارند تا به دیدن طبیعت بروند.

- ...

در ادامه سراغ پدربزرگم می‌روم تا برایم از رمز و راز و بزرگی نوروز بگوید. او همان‌طور که روی صندلی نشسته است و دسته‌ی عصایش را می‌فشارد، لبخندی می‌زند و می‌گوید:

- نوروز عیدی ایرانی است که دست‌کم سه‌هزار سال قدمت دارد.

- امروز حدود 300میلیون نفر از مردم منطقه‌ی خاورمیانه و آسیای میانه آن را جشن می‌گیرند.

- ایرانیان قدیم دو نوروز داشتند؛ یکی «نوروز کوچک» که از اول تا پنجم فروردین‌ماه ادامه پیدا می‌کرد تا یادآور حلول فصل بهار و برابری شب و روز باشد و یکی هم «نوروز بزرگ» که ششم فروردین‌ماه بوده است و مردم طی آن مطالبات نوروزی خود را از پادشاه دریافت می‌کردند.

- ایران، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، عراق، ترکیه، سوریه، لبنان، جمهوری‌آذربایجان، ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان و پاکستان از جمله کشورهایی هستند که همه یا بخشی از مردمش همه‌ساله در نخستین روزهای فصل بهار سفره‌ی نوروز می‌اندازند و دور هم می‌نشینند.

- شاه‌نامه فردوسی پیدایش «نوروز»‌ را به «کیومرث» و «جمشید»‌- پادشاهان افسانه‌ای ایران قدیم‌- نسبت می‌دهد.

- در قدیم عده‌ای روز چهارده را هم به تفرج در طبیعت اختصاص می‌دادند و آن را طبیعت‌گردی خواص می‌دانستند.

- ...

در پایان پای صحبت چند کتاب خواندنی می‌نشینم تا نوروز را در آینه‌ی سخن‌شان به تماشا بنشینم.

- کم‌تر جشنی مثل نوروز می‌تواند مردم کشورهای مختلف را به هم‌دلی و همگرایی بکشاند.

- در قدیم روی سفره‌ی نوروزی خوراکی‌ها و میوه‌های مختلفی می‌گذاشتند و رسم گذاشتن هفت ماده‌ای که نام‌شان با حرف سین شروع می‌شود تنها 200 سال سابقه‌ی تاریخی دارد.

- «سمنو» یا‌- به قول مردم افغانستان‌- «سمنک»، خوراکی لذیذی است که آن را سر هر سفره‌ی هفت‌سینی می‌توان یافت. بانوانی که دیگ سمنو بار می‌گذارند معتقد هستند حضرت فاطمه(س) به کار آن‌ها توجه دارد.

- نوروزخوانی هم از جمله رسم‌های استقبال از فصل بهار بوده است که طی آن افراد خوش‌صدا در کوچه و برزن می‌گشتند و ابیاتی را در وصف نوروز و ستایش اهل‌بیت پیامبر سر می‌دادند.

سخن درباره‌ی نوروز بسیار متفاوت است. فکر می‌کنم همین چیزهایی که با هم مرور کردیم کافی باشد تا بدانیم که چرا این آیین ایرانی طعم خوش خودش را به همه‌ی جهانیان چشانده است.

CAPTCHA Image