راه آهن، با آن همه، بهار چکه چکه، پیغام بهار، حس نو


حس نو

این روزها حس می‌کنم

احساس من رنگی شده

حتی سکوت سنگ‌ها

ساز خوش‌آهنگی شده

           *

این روزها حس می‌کنم

جاری شدم، جاری، زلال

سیبم، رسیده! دور دور

از سیب‌های ترش و کال

           *

حس می‌کنم چشمان من

رد می‌شوند از سقف‌ها

حس می‌کنم گم کرده‌اند

کابوس‌ها خواب مرا

           *

حس می‌کنم یک تاجرم

یک تاجر از جنس بهار!

لبخند صادر می‌کنم

تا قلب‌های غصه‌دار

داوود لطف‌الله

 

پیغام بهار

ماه فروردین که می‌آید بهار

چتر خود را بر زمین وا می‌کند

روی تقویم قشنگ سال نو

جای خود را زود پیدا می‌کند

            ***

می‌پرد با کوله‌بار رنگی‌اش

بر لب بام بلند خانه‌ها

بوی یاس و نرگس و گل‌پونه را

می‌فشاند با حضورش هر کجا

            ***

بال‌هایش را ملایم چون نسیم

می‌زند بر شاخه‌های تیره‌رنگ

بر تن سرد درختان می‌کشد

یک لباس سبز و زیبا و قشنگ

مرضیه تاجری

 

با آن همه

فردای نزدیک

پرنده‌ای گرم بر تو خواهد خواند

ای درخت صبور!

و اوقات تلخ تو شیرین خواهد شد

با آن همه‌ میوه‌ی شیرین

فریبرز لرستانی ‌(آشنا)

 

بهار چکه ‌چکه

برف‌ها

قطره‌قطره

آب می‌شوند

چند روز می‌شود

از میان سقف خانه‌ها

چکه‌چکه می‌کند

                        بهار

مریم زندی

 

راه‌آهن

راه‌ها

سرعت‌شان تیزتر از نورها

پای تو را برده‌اند

دورتر از دورها

گرچه دلِ راه‌ها

آهن است

با خبر آمدنِ تو ولی

چشم و دلم روشن است

شاهین رهنما

CAPTCHA Image