نویسنده
«آب را گل نکنیم»
راست میگفت سپهری اما،
چه زمانها که گذشتهست از آن جملهی سهراب
و دل رود گلآلود شده
مردم بالادست، رفتهاند از اینجا
مرد دانای شقایق هم نیست.
همهی ده خالیست.
آب دودی شده است.
رنگ آبی هم نیست.
دست درویش دگر، نرود در دل آب،
آب تنها شده است.
بیشقایق شده است.
آب را گل کردیم.
بگذاریم که آب، بخروشد.
و ببارد سر رود
بگذاریم سر دشت شقایقها جاری باشد.
بگذاریم که آب پیش ماهی باشد.
و بفهمیم و بدانیم که آب هم،
دل دارد.
ارسال نظر در مورد این مقاله