اتاق مشاور

نویسنده



* پدر من جانباز شیمیایی است. او دو سال است که در خانه خوابیده و حالش بد است. گاهی اصلاً نمی‌تواند نفس بکشد و ما فوری با اورژانس تماس می‌گیریم. به خاطر حال پدرم ما هیچ جا نمی‌توانیم برویم. شاید باورتان نشود؛ اما ما توی این دو سال حتی یک بار هم به مسافرت نرفته‌ایم. توی خانه خسته شده‌ام. مادرم خیلی مراقب پدر است و خیلی زحمت او را می‌کشد. دلم برای مادرم می‌سوزد. به نظر شما چه‌کار می‌توانیم بکنیم؟
آریا متقی‌- اصفهان
دوست خوبم آریا متقی از اصفهان
سلام! پدر شما برای رفاه و آسایش آینده‌ی ما و شما به جنگ رفته و در خلال همین جنگ‌ها جانباز شده است. وضعیت فعلی پدرتان نباید موجب شرمندگی و سرافکندگی شما، بلکه باید باعث حس غرور و افتخارتان باشد؛ چون پدر شما برای آینده‌ی این مملکت روزی به جبهه رفته تا از مردمان کشورش در مقابل دشمنان دفاع کند. به پیشنهاد من شما باید در خانه، هم به پدرتان و بیش‌تر از آن به مادرتان روحیه بدهید. به مادرتان برای مراقبت از پدرتان کمک کنید و از پدرتان برای فداکاری‌ای که کرده است قدردانی کنید. شما فرزند آن‌ها هستید. با شور و نشاطی که می‌توانید در محیط خانه به وجود بیاورید و همین‌قدر که بتوانید دل هر دوی آن‌ها را شاد کنید به نوعی که پدرتان بیماری‌اش را برای لحظه‌ای فراموش کند و مادرتان دل‌شاد شود، کار بزرگی انجام داده‌اید.
* سلام! من چطور می‌توانم برای درس‌خواندن برنامه‌ریزی کنم؟ یکی از معلم‌هایم برای من برنامه‌ریزی کرده؛ اما برنامه‌ریزی او خسته‌کننده است؛ مثلاً گفته روزهای یک‌شنبه ساعت 2 تا 4 بعدازظهر ریاضی کار کن؛ اما من گاهی در آن ساعت حوصله‌ی ریاضی را ندارم و بیش‌تر دوست دارم علوم بخوانم یا دوست دارم بروم توی کوچه با دوستانم فوتبال بازی کنم؟
م.حیدری‌اصل‌- کاشان
دوست عزیزم م.حیدری‌اصل از کاشان
سلام! نوشته بودید که برای درس خواندن، معلم‌تان برای شما برنامه‌ریزی کرده است؛ اما آن برنامه‌ریزی برای شما خسته‌کننده است. دوست خوبم، بهترین برنامه‌ریزی برای شما برنامه‌ای است که خودتان برای خودتان بنویسید. شما بهتر از هر کسی از شرایط خودتان آگاهید. به پیشنهاد من خودتان برای خودتان برنامه‌ریزی کنید. ساعت‌هایی را که می‌توانید با تمرکز بیش‌تر درس بخوانید مشخص و با توجه به علایق‌تان در آن ساعت‌ها شروع به درس‌خواندن کنید. فراموش نکنید ساعت‌هایی را که در آن برنامه‌ی تلویزیونی مورد علاقه‌ی‌تان پخش می‌شود یا ساعتی را که می‌خواهید با دوستان‌تان به بازی فوتبال بپردازی، قطعاً زمان مناسبی برای درس خواندن شما نیست؛ چون هیچ‌گونه تمرکزی برای درس خواندن نخواهید داشت. برای‌تان دعا می‌کنم تا در این راه موفق باشید.
* پدر و مادر من هیچ‌وقت از دست من راضی نیستند و همیشه بچه‌های فامیل را به رخ من می‌کشد. چه جوری می‌توانم آن‌ها را راضی کنم؟
رضا حیدرنژاد‌- قم
دوست عزیزم رضا حیدرنژاد از قم
سلام! نامه‌ای که نوشته بودید بسیار کلی و مبهم بود. شما ننوشته بودید که فرزند ایده‌آل پدر و مادرتان چگونه پسری است. شاید وقت آن رسیده است که از احساس‌تان برای آن‌ها صحبت کنید و از آن‌ها بپرسید که کجای کارهای شما اشتباه است. به آن‌ها بگویید که هرکس با ویژگی‌ها و توانایی‌های منحصر به خودش قادر به انجام فعالیت است و آن‌ها باید شما را با توانایی‌های خاص خودتان بپذیرند.
* سلام! من به صفحه‌ی شما خیلی علاقه دارم. من وقتی خیلی کوچک بودم کار اشتباهی کردم و از جیب پدرم پول برداشتم. آن روز پدر و مادرم فهمیدند و پدرم مرا کتک زد. از آن به بعد هر وقت توی خانه چیزی گم می‌شود آن‌ها می‌اندازند تقصیر من؛ ولی باور کنید که همان یک مرتبه من اشتباه کردم. فهمیده‌ام که نباید بی‌اجازه به اموال دیگران دست زد؛ اما پدر و مادرم همیشه فکر می‌کنند من دزد هستم.
ح.ق از اهواز
دوست خوبم ح.ق از اهواز
 سلام! نامه‌ات را خواندم. از این‌که نسبت به اشتباهی که در گذشته انجام داده‌اید، پشیمان هستید، خوش‌حالم. پیشنهاد می‌کنم با پدر و مادرتان صحبت کنید و برای آن‌ها توضیح بدهید که شما نسبت به کاری که در گذشته کرده‌اید پشیمان هستید؛ ولی این دلیلی برای آن نیست که بعد از آن واقعه آن‌ها شما را تا ابد مقصر بدانند و هر چیز را که در هر جایی گم بشود به شما نسبت بدهند. همچنین با انجام کارهای خوب و نیک سعی کنید تا این خاطره‌ی بد را از ذهن پدر و مادرتان پاک کنید و به آن‌ها ثابت کنید که در مورد شما اشتباه فکر کرده‌اند.
* من خیلی حواس‌پرت هستم. وقتی چیزی را در جایی می‌گذارم، یادم می‌رود؛ یا وقتی به من کاری را سفارش می‌کنند فراموش می‌کنم و پدر و مادرم عصبانی می‌شوند. چه‌کار کنم تا حواس‌پرتی‌ام خوب شود؟
زینب جندقی‌- فلاورجان
دوست عزیزم زینب جندقی از فلاورجان
سلام. در شماره‌ی دی‌ماه به توضیح کاملی در مورد حواس‌پرتی و روش‌های گریز از آن پرداختیم. با نگاهی به آن شماره به راحتی می‌توانید با مشکل حواس‌پرتی خود مقابله کنید.
* سلام! من کلاس دوم راهنمایی هستم. مشکل من این است که مادرم ناشنواست. او نمی‌تواند حرف بزند. من مادرم را خیلی دوست دارم. پدرم هم مادرم را خیلی دوست دارد و هر چه مادرم بخواهد و بگوید پدرم گوش می‌کند؛ اما مادرم به خاطر مشکلی که دارد نمی‌تواند به مدرسه‌ی من بیاید، چون نمی‌تواند با معلم‌ها حرف بزند. او به خرید و گردش هم نمی‌رود. من دوست دارم با مادرم به پارک، تفریح یا بازار بروم؛ اما خودش راضی نمی‌شود.
سوسن بازپیما‌- شهرری
دوست خوبم سوسن بازپیما از شهرری
سلام! نامه‌ات را خواندم؛ اما ننوشته بودی که تا به حال راجع به احساسی که به مادرت داری با او صحبت کرده‌ای یا نه؟ من احساس می‌کنم که مادر شما از کمبود اعتماد به نفس رنج می‌برد. شاید لازم باشد که شما و پدرتان با محبت کردن آشکار به مادرتان او را متوجه این نکته کنید که در هر شرایطی و با هر وضعیتی که او داشته باشد شما او را دوست خواهید داشت و به او افتخار می‌کنید. از پدرتان بخواهید در این راه به شما کمک کند. به همراه پدرتان برنامه‌ریزی کنید و گاهی اوقات برای رفتن به خرید و گردش مادرتان را متقاعد کنید تا با شما همراه شود. با رفتارهای‌تان به مادرتان ثابت کنید که ناشنوا بودن او اصلاً شما را ناراحت نمی‌کند و این‌که شما از داشتن چنین مادری احساس غرور می‌کنید.
CAPTCHA Image