در کوچه‌های نوجوانی

نویسنده



آیا به استعدادهای خود پی برده‌اید؟
دست‌هایم را در هوا تکان می‌دهم و می‌گویم: «آخه باباجون! من چه‌کار کنم که دوست دارم در آینده مثل اوس‌احمد مکانیک بشم. من دوست ندارم درس بخونم. اصلاً درس بخونم که چی بشه؟ اونم وقتی که اوس‌احمد تا کلاس سوم ابتدایی بیش‌تر درس نخونده، اما این‌قدر تو کار مکانیکی ماهره که همه‌ی اهل محل می‌شناسنش.
مگه خودتون نبودین که به دوست‌تون اوس‌احمد رو معرفی کردین و گفتین که توی مکانیک‌ها کارش از همه بهتره؟»
...
شاید احساس می‌کنید که شما هم یک جایی شبیه این جملات را شنیده‌اید.
شاید با خودتان می‌گویید، آخ‌جون! بالأخره یکی پیدا شد و حرف ما رو فهمید. این‌که اصلاً چرا باید درس بخونیم اون هم درست وقتی که می‌دونیم بدون درس خوندن توی چه کاری موفق می‌شیم؟
اما من برای شما می‌گویم چرا.
هر شخصی برای خودش استعدادی منحصر به فرد دارد؛ درست مثل اثر انگشت هر کس که با دیگری متفاوت است. استعداد هر یک از ما در هر زمینه‌ای با شخص کناری‌مان فرق می‌کند. شما ممکن است در زمینه‌ی فوتبال موفق باشید یا در رشته‌ی نقاشی بهترین طراحی‌ها را انجام بدهید، شاید خط خوبی دارید و به خوشنویسی می‌پردازید یا نسبت به شناخت بافت‌های درونی بدن جانوران کنجکاوی نشان می‌دهید و سعی دارید در زمینه‌ی پزشکی به ادامه‌ی تحصیل بپردازید.
همه‌ی این‌ها خوب است؛ اما شما زمانی مرتکب اولین اشتباه می‌شوید که ارزش استعدادهای شخصی خودتان را پایین می‌آورید و تصور می‌کنید دیگران هم می‌توانند کاری را که شما انجام می‌دهید به همان صورت انجام دهند.
البته شاید دیگران هم بتوانند با تمرین و تکرار، در فعالیتی که شما به‌طور ذاتی در آن بااستعداد هستید موفق شوند؛ اما هیچ‌گاه فراموش نکنید که شما توانسته‌اید به‌طور ذاتی و بدون تمرین در آن کار موفق شوید.
در طول تاریخ، دانشمندان، مخترعین، هنرمندان، ورزشکاران و... زیادی بوده‌اند که با کشف توانایی‌های طبیعی خود موفق شده‌اند تا به استعداد خود پی ببرند.
اما چگونه استعداد ذاتی خود را کشف کنید؟
قدم اول: به‌کارگیری تکنیک‌های شناسایی استعداد
- ببینید که انجام چه کارهایی به نظرتان ساده و طبیعی است. همچنین دقت کنید که بیش‌تر اوقات برای گذراندن وقت‌تان خود را مشغول چه کاری می‌کنید؟
- لیستی از فعالیت‌هایی را که انجام‌شان برای شما احساس رضایت به‌وجود می‌آورد، تهیه کنید.
- از خانواده، هم‌کلاسی‌ها و دوستان‌تان در مورد توانایی‌های ذاتی خود سؤال کنید. احتمال دارد که در پاسخ‌های آنان نکات مشترکی بیابید که به شما برای شناخت استعدادهای‌تان کمک کند.
- به فعالیت‌هایی که به آن علاقه دارید فکر کنید. پس از آن تحقیق کنید تا بفهمید که بازار کاری برای انجام آن فعالیت وجود دارد یا نه؛ یعنی این‌که شما می‌توانید به آن فعالیت به عنوان یک شغل با درآمدی که بشود با آن زندگی را گذراند نگاه کنید یا نه؟
- زمانی که بتوانید یک روز، یک ماه یا یک سال از زندگی ایده‌آل خود را توصیف کنید، به راحتی می‌توانید در میان توصیف‌های خود به علایق و استعدادهای خود پی ببرید.
- در کلاس‌های گوناگون ثبت‌نام کنید و سرگرمی‌هایی برای خودتان انتخاب کنید که با روال عادی و یکنواخت زندگی‌تان متفاوت است. شاید این‌ها به شما کمک کند تا به راحتی بتوانید به استعدادهای‌تان پی ببرید.
- تکنیک تو کی هستی را به همراه دوست‌تان اجرا کنید.
مقابل هم بنشینید و از یکدیگر بپرسید تو کی هستی؟ آن‌وقت به مدت 10 دقیقه شروع به پاسخ دادن به این سؤال، آن هم با جواب‌‌های یک‌کلمه‌ای بکنید. در این شیوه، هم می‌توانید شخص مقابل را بشناسید و هم می‌توانید به استعدادها و ویژگی‌های خود پی ببرید.
به‌طور مثال: شخص شماره‌ی 1: تو کی هستی؟ شخص شماره‌ی 2: نقاش، شنونده، مهربان و...
همه‌ی این روش‌ها می‌تواند به شما کمک کند تا استعداد ذاتی خود را کشف کنید.
قدم دوم: موقعیت‌سنجی
دو حالت را در ذهن‌تان تصور کنید:
حالت اول: فرض کنید استعداد خود را شناسایی کرده‌اید و تمام تلاش خود را صرف پرورش و شکوفایی آن می‌کنید.
حالت دوم: شما استعداد خود را می‌شناسید. می‌دانید که می‌توانید در آینده هنرمندی بزرگ شوید. در عین حال از خون می‌ترسید و هیچ توانایی در زمینه‌ی علم پزشکی ندارید؛ اما به خواست دیگران یا هر دلیل شخصی دیگری سال‌ها وقت خود را صرف پزشک‌شدن می‌کنید و میل به هنرمند شدن را فراموش می‌کنید.
اکنون به نظر خودتان شما در کدام یک از حالت‌های بالا موفق‌تر هستید؟
بسیاری از شما نامه می‌نویسید و می‌گویید تمایلی برای ادامه‌ی تحصیل ندارید و می‌خواهید به طور تجربی به فعالیتی که احساس می‌کنید در آن بااستعداد هستید، بپردازید. شناخت استعدادهای‌تان بسیار خوب است و این‌که سعی در رشد و پرورش آن دارید کار عاقلانه‌ای است؛ اما فراموش نکنید که اگر شما بتوانید در رشته‌ای که در آن استعداد دارید به صورت حرفه‌ای به ادامه‌ی تحصیل بپردازید، در آینده شخص موفق‌تری خواهید بود.
مثلاً اگر شما به پرورش گل و گیاه علاقه‌مند هستید و فکر می‌کنید می‌توانید در آینده یک باغبان و کشاورز موفق باشید، این بسیار خوب است؛ چون شما قدم اول را برداشته‌اید؛ اما اشتباه شما زمانی است که با خودتان می‌گویید یک کشاورز یا باغبان چه نیازی به درس‌خواندن دارد؟
شاید در نظر اول این فکر درست باشد؛ ولی من از شما یک سؤال دارم؟
اگر شما به صورت تجربی و بدون مطالعه و تحقیق سعی در پرورش چند نوع گیاه معمولی در یک گلخانه‌ی کوچک را داشته باشید بهتر است یا این‌که به صورت علمی به تحصیل در این زمینه بپردازید و تلاش کنید تا شناخت کاملی در مورد هزاران هزار نوع گیاه و چگونگی پرورش و نگهداری از آن‌ها را بیاموزید و همواره برای بازدهی بیش‌تر محصول خود روی زمین‌های زراعی بسیاری که دارید در شرایط گوناگون تلاش کنید و در این راه از تکنولوژی و ابزار جدیدی که امروزه وجود دارند کمک بگیرید!
قطعاً اکنون متوجه منظور من شده‌اید و به تأثیر تحصیل و استفاده از دانش امروز برای پرورش استعدادهای‌تان پی برده‌اید.
شاید در این‌جا این سؤال برای‌تان مطرح شده باشد که شما به چندین استعداد در خود پی برده‌اید یا افرادی را دیده‌اید که در دو یا چند زمینه‌ی متفاوت مشغول به فعالیت هستند؛ مثلاً پزشکی که در کار پزشکی خود موفق است و در کنار آن به نقاشی نیز می‌پردازد و هنرمند برجسته‌ای به حساب می‌آید. بله، درست حدس زده‌اید. بسیاری از اشخاص هستند که همزمان در زمینه‌های متفاوتی قادر به فعالیت‌اند. گاهی اوقات ممکن است که شما به‌طور ذاتی در دو یا چند فعالیت موفق باشید. این‌که از وضعیت جسمانی خوبی برخوردار هستید و می‌توانید در رشته‌ی ورزشی مورد علاقه‌ی‌تان به فعالیت بپردازید و در عین حال توانایی زیادی در شناخت سخت‌افزار کامپیوتر دارید، این مزیت خوبی است برای شما که به رشد و پرورش هر دو استعدادتان بپردازید؛ چرا که ممکن است در هر دو زمینه بتوانید به رشد و شکوفایی برسید.
CAPTCHA Image