آسمانه / تجربه‌ی نوشتن من




با سلام و احوال‌پرسی گرم بهاری از جانب دوست قدیمی و بی‌وفای‌تان ندا.

امیدوارم که روزهای خوب و پرباری را سپری کنید. از بابت مجلاتی که برایم می‌فرستید بی‌نهایت سپاسگزارم. خواستم بدانید که همیشه به یادتان هستم؛ اما بیش‌تر از من حالا مادرم که در خانه تنهاست به پستچی که مجلات را از بالای در حیاط پرت می‌کند، عادت کرده است. حالا کاردانی‌ام را تمام کرده و از رشته‌ی مدیریت بانکداری به رشته‌ی حسابداری پرتاب شده‌ام و کارشناسی ناپیوسته‌ی حسابداری می‌خوانم. به قول دوستانم مثل همیشه زرنگی کرده‌ای؛ اما به نظر من درست است که انسان‌ها بزرگ می‌شوند، درست است که هر چه بیش‌تر می‌دوی و بزرگ‌تر می‌شوی دنیای کودکی‌ات برایت کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شود، درست است که خانه‌ی قدیمی پدربزرگت که در عالم کودکی به اندازه‌ای بود که در آن گم می‌شدی و حالا آن ایوان وسیع برایت خرده‌ایوانی شده است، درست است که حالا به جای شعرهای کتاب فارسی‌ات باید همه‌اش درباره‌ی سیاست صحبت کنی و به دنبال اقتصاد مالی دنیا بروی و در دفترهایت به جای داستان، دو دوتا شانزده تا بنویسی، درست است که دوستان قدیمی آسمانه کم کار و در جاده‌های بزرگی‌شان حتی گم شده‌اند و حالا بچه‌های جدیدی به جمع دوستان سلام‌بچه‌ها افزوده شده است، بهتر است که بدانی قلب کودکی‌ها و نوجوانی‌هایم هنوز در صفحه صفحه‌های سلام‌بچه‌ها می‌تپد و لِی‌لِی بازی می‌کند؛ زیرا آسمانه اولین تجربه‌ی نوشتنم بود. آدم‌ها وقتی بزرگ می‌شوند مشکلات‌شان هم بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود؛ حتی بزرگ‌تر از عالم کودکی‌های‌شان. برعکسِ دنیایی که روز به روز برای‌شان کوچک‌تر می‌شود. حال باز هم جز شرمندگی چیزی برای‌تان ندارم. راستش همین شعری هم که با این نامه ضمیمه کرده‌ام و برای‌تان پست کرده‌ام مربوط به ماه‌ها پیش است که حتی وقت نکردم که راهم را کج کنم و بروم و برای‌تان پست کنم. تا جایی که در لابه‌لای کتاب‌های کتاب‌خانه‌ام به فراموشی سپرده شد؛ البته هیچ گاه ذوق نوشتنم تغییری نکرده است؛ اما به جای نوشتن برای گروه سنی نوجوان به گروه سنی جوان تغییر کرده است و حالا هم که دارم روی رُمانم کار می‌کنم. دوست دارم که دوباره نوشتن برای نوجوانان را آغاز کنم و امیدوارم که این نامه آغازی باشد برای نوشتن دوباره.

بابت تمام مجله‌هایی که برایم فرستاده‌اید هم بی‌نهایت سپاسگزارم و از این‌که بنده بی‌وفایی کرده و جوابی در خصوص به‌یاد بودنم نکرده‌ام جز شرمندگی چیزی برای گفتن ندارم. با این حال سلام مخصوص و گرم من را به تمام اعضای سلام‌بچه‌ها برسانید و بابت زحمات‌شان از آن‌ها تشکر کنید.

دوست قدیمی و قدردان‌تان

ندا مرادی‌فرد‌- صومعه‌سرا
CAPTCHA Image