نویسنده
در همهجا بود زمستان ولی
مثل بهاران همه در پیچ و تاب!
قصر ستم از نفس افتاده بود
روی زمین آمده بود آفتاب!
*
چشم همه روشن و شاداب بود
قلب همه روشن و پرنور بود
دست همه، دستهگل ارغوان
شهر پر از شعر و پر از شور بود
*
رهبر ما دست به ایران کشید
شد همهجا، چشمهی ناب گلاب
مثل نسیم سحر احساس شد
در همهجا عطر گل انقلاب
ارسال نظر در مورد این مقاله