در بوستان قرآن

نویسنده




دروغ‌گویی

قسمت ششم

گر تو می‌خواهی مسلمان زیستن

نیست ممکن، جز به قرآن زیستن

بگذارید اول چند ضرب‌المثل فارسی را بهتان یادآوری کنم:

* درو‌غ‌گو کم‌حافظه است.

* دروغ از دروازه تو نمی‌آید.

* دروغ از دور می‌آید و یک پایش می‌لنگد.

* دروغ‌گو شاخ دارد.

*

دروغ، از بدترین عیب‌هاست. زشت‌ترین گناه است و باعث به وجود آمدن بسیاری از بدی‌ها و زشتی‌هاست. هر چند خودش کوچک به نظر می‌آید، گناه بزرگی است؛ به همین خاطر بزرگان ما آن را از «گناهان کبیره» برشمرده‌اند.

*

گاهی وقت‌ها شیطان، آدم‌ها را وسوسه می‌کند. به قول خودمان توی جلد آدم می‌رود و او را به کار خَطا و نادرست تشویق می‌کند. شیطان یک دروغ‌گوی بزرگ است. از دروغ خوشش می‌آید و خوب می‌داند که دروغ‌گویی، یعنی بندگی شیطان؛ بی‌چون و چرا؛ دربَست و همیشگی!

*

به سراغ قرآن می‌رویم که زیباترین و مهم‌ترین نکته‌ها را درباره‌ی دروغ و دروغ‌گویان بیان کرده است.

... پس [این رفتار] روحیه‌ی نفاق را تا روزی که (کفار و منافقان) خدا را ملاقات کنند در دل‌های‌شان قرار داد، بدین سبب که با خدا خُلف وعده کردند و به این خاطر که دروغ می‌گویند.(1)

... بی‌تردید خدا آن کسی را که دروغ‌پردازِ کفرپیشه است هدایت نمی‌کند.(2)

... کسانی که بر خدا دروغ می‌بندند رستگار نمی‌شوند.(3)

*

کسی را که ناراستی گشت کار

کجا روز محشر شود رستگار

کسی را که گردد زبان دروغ

چراغ دلش را نباشد فروغ

بوستان سعدی‌- خاتمه‌ی باب دهم

رخ مرد را تیره دارد دروغ(4)

بلندیش هرگز نگیرد فروغ

زبانی که با راستی یار نیست

به گیتی کس او را خریدار نیست

حکیم فردوسی

*

اولین امام نور و سعادت‌- امام علی(ع)‌- فرمود:

«راست‌گویی، دعوت به نیکوکاری می‌کند و نیکوکاری، دعوت به بهشت.»(5)

از یازدهمین امام خوبان، امام حسن عسکری(ع) نقل است:

«تمام پلیدی‌ها در اتاقی قرار داده شد و کلید آن (اتاق) دروغ است.»(6)

*

دروغ‌پردازان چه کسانی هستند:

آنان که به آیه‌های خداوندی ایمانی ندارند و خودکم‌بین هستند. عامل اصلی دروغ‌گویی، عقده‌ی حقارت نیز هست.

*

یک ضرب‌المثل، یک حکایت

روزی جارچی‌های پادشاهی در شهر جار زدند: «هر کس بتواند دروغی بگوید که پادشاه آن را باور نکند، داماد شاه می‌شود!» از فردای آن روز جوانان زیادی به قصر رفتند و دروغی گفتند؛ اما شاه همه را باور کرد. مردی زیرک پولی تهیه کرد و به سبدباف‌های شهر گفت بیرون شهر سبدی چندبرابر بزرگ‌تر از دروازه‌ی شهر بسازند. سپس پیش پادشاه رفت و گفت: «من دروغ خود را آورده‌ام!»

پادشاه گفت: «بگو ببینم چیست؟»

مرد گفت: «دروغ من آن‌قدر بزرگ است که از دروازه‌ی شهر تو نمی‌آید. شما باید به بیرون شهر بیایید تا آن را ببینید.» پادشاه و همراهان به دیدن دروغ بزرگ او رفتند و با آن سبد بزرگ روبه‌رو شدند.

مرد گفت: «قربان! پدر عزیزتان چند سال قبل از مرگ‌شان، برای تکمیل کردن قصر احتیاج به پول داشت. به همین خاطر پدرم هفت بار این سبد را پر از سکه‌ی طلا کرد و به ایشان بخشید. حالا اگر دروغ من را باور می‌کنید، بدهی پدرتان را پس بدهید. اگر هم باور ندارید، دستور بدهید تا برای جشن عروسی من با دخترتان، همه‌ی شهر را چراغانی کنند!» شاه درمانده و تسلیم شد.

از آن به بعد ضرب‌المثل دروغ از دروازه تو نمی‌آید، سرِ زبان‌ها افتاد.

1) سوره‌ی توبه، آیه‌ی 77‌.

2) سوره‌ی زُمر، آیه‌ی 3‌.

3) سوره‌ی نحل، آیه‌ی 116‌.

4) دروغ باعث تیرگی چهره‌ی مرد می‌شود.

5) کتاب مشکات‌الانوار طبرسی، ص157‌.

6) کتاب جامع‌السعادات، ج2، ص 233.
CAPTCHA Image