روزهای ماندگار

نویسنده




5 دی، میلاد حضرت مسیح

14 دی، 20 صفر اربعین حسینی

19 دی، قیام مردم قم

20 دی، شهادت میرزا‌تقی‌خان امیرکبیر

21 دی، روز وقف

22 دی، 28 صفر، ارتحال پیامبراسلام(ص)، شهادت امام حسن مجتبی(ع)

23 دی، 29 صفر، شهادت امام رضا(ع)

27 دی، شهادت نواب صفوی

29 دی، روز غزه

21 دی، روز وقف

یک پارک معمولی بود؛ با کلی درخت، گل، نیمکت و وسایل پارک. روی یکی از نیمکت‌ها نشستم و چشم دواندم به درختان و گل‌هایی که دور و برم بودند. آدم‌ها از کنارم رد می‌شدند و من هم همان‌طور خیره به زیبایی طبیعت بودم. آن‌قدر که دیگر از نگاه کردن خسته شده بودم. چند بار هم بلند شدم و قدم زدم؛ ولی هیچ چیز حسی در من زنده نکرد. با خودم گفتم: «کاش زنگ می‌زدم حمید می‌آمد و این‌جا یک بستنی با هم می‌زدیم!» همین کار را کردم؛ اما گوشی‌اش خاموش بود. باز هم بلند شدم و قدم زدم. جلوتر که رفتم، چیزی توجه‌ام را جلب کرد؛ یک سکوی سبز. اول با خودم فکر کردم که این‌جا را ساختند برای کباب پختن؛ اما نزدیک‌تر که شدم، قفسه‌ی شیکی را جلو روی خودم دیدم. کتاب‌های جورواجور توی چند ردیف قفسه‌ی سبز بود. اول فکر کردم کتاب‌ها فروشی است. بعد به بالای قفسه نگاه کردم. دیدم نوشته شده بود: «این کتاب‌ها وقفی است. لطفاً پس از مطالعه آن را سر جای خودش بگذارید!»

22 دی، 28 صفر، ارتحال پیامبراسلام(ص)، شهادت امام حسن مجتبی(ع)

از پیامبر خدا پرسیدند: «در میان فامیل و اهل منزل چه کسی از همه نزد شما محبوب‌تر است؟»

فرمود: «حسنم و حسینم. آن‌ها را خیلی دوست دارم و هرکس آن‌ها را دوست داشته باشد، من هم آن‌ها را دوست دارم، و بدانید هر که را من دوست داشته باشم خدا هم او را دوست دارد و روز قیامت او را به بهشت می‌برد و هرکس با آن‌ها دشمنی کند، با من دشمنی کرده و کسی که با من دشمنی کند، با خدای بزرگ دشمنی کرده و هرکس دشمن خدا باشد، وارد جهنم می‌شود.»

20 دی، شهادت میرزاتقی‌خان امیرکبیر

فرزند کربلایی‌قربان، آشپز خانواده‌ی قائم‌مقام فراهانی بود. در هزاوه‌ی فراهان به دنیا آمد. دوره‌ی نوجوانی‌اش را در خانه‌ی قائم‌مقام فراهانی گذراند. قائم‌مقام وقتی استعداد تقی را دید، همه‌جوره از او حمایت کرد. در جوانی‌اش وارد دستگاه ناصرالدین میرزا در تبریز شد. آن‌جا بود که همراه ناصرالدین میرزا به ارمنستان برای دیدار با تزار روس رفت. کمی بعد رئیس قشون آذربایجان شد و لقب امیرنظام را گرفت. لیاقت و توانایی‌اش را به خوبی نشان می‌داد؛ طوری که بعدها از سوی محمدشاه به عثمانی اعزام شد و موفق به حل اختلاف بین دو کشور شد. پس از مرگ محمدشاه، جانشین او، یعنی ناصرالدین‌شاه، میرزاتقی‌خان را صدراعظم خود کرد و به او لقب امیرکبیر داد. امیرکبیر در مدت کوتاه صدارت خود، به اصلاحات مهمی در کشور دست زد که می‌توان به این‌ها اشاره کرد: برکناری حاکمان نالایق و گماردن افراد شایسته به جای آن‌ها، منظم کردن قشون، قطع حقوق نابجای درباریان، حمایت از تولیدکنندگان داخلی، تأسیس دارالفنون و چاپ‌خانه و انتشار روزنامه‌ی وقایع‌اتفاقیه؛ اما متأسفانه دشمنان داخلی تاب اقدامات مفید او را نداشتند و باعث شدند که شاه او را برکنار کند و بعد حکم قتل او را صادر کند.
CAPTCHA Image