اسکناس 200 تومانی

نویسنده




1) روز/ خارجی/ خیابان

چراغ قرمز است. دست یک زن از شیشه‌ی ماشینی بیرون آمده و شاخه‌گلی را می‌گیرد. یک دست مردانه اسکناس 200 تومانی‌ای را از شیشه‌ی ماشین بیرون می‌آورد. چراغ، سبز می‌شود و پیش از آن که گل‌فروش اسکناس را بگیرد، راننده گاز می‌دهد و دور می‌شود. باد اسکناس را در هوا می‌چرخاند و به جلو می‌راند. پسرکی نُه‌ساله، لنگان لنگان با چند شاخه گل در دست، به دنبال آن می‌دود.

2) روز/ خارجی/ خیابان‌- مقابل سینما

دخترک گل‌فروش(8 ساله) با دسته‌ای گل در بغل و سطل آبی در دست، مقابل سینما ایستاده و گل می‌فروشد.

3) روز/ خارجی/ خیابان- مقابل سینما

پسرک گل‌فروش همچنان به دنبال اسکناس، از کنار پوستر تبلیغاتی فیلم «کلاه قرمزی» می‌گذرد. باد کماکان اسکناس را روی زمین و هوا به پیش می‌راند، که ناگهان روبه‌روی درِ سینما، دخترکی که کتانی کهنه‌ای به پا دارد، با پا آن را متوقف می‌کند. مقداری آب از سطل در دست او روی کتانی و اسکناس می‌ریزد. دخترک خم شده، اسکناس را برمی‌دارد. آن را فوت کرده، با حرکتی نمایشی چرخی می‌زند و آن را رو به پسرک می‌گیرد. پسرک نیز که لنگان لنگان خود را به او رسانده، اسکناس را می‌گیرد. سپس دستش را باز کرده و به دخترک تعظیم می‌کند. پسرک واکسی که کنار درِ سینما نشسته به حرکت‌های آن‌ها لبخند می‌زند. هر دو به سمت پسرک واکسی می‌روند.

دخترک: «پاشو بریم دیگه، ظهره.»

پسرک واکسی وسایلش را جمع می‌کند. در حین حرکت بچه‌ها، درِ سینما باز شده و تماشاچیان خارج می‌شوند. دخترک و پسرک گل‌فروش با حسرت به تماشاچیان و بچه‌ها نگاه می‌کنند.

4) عصر/ خارجی/ کوچه

دخترک و پسرک گل‌فروش در حال گذشتن از کوچه هستند.

دخترک: «200 تومن بهم قرض می‌دی؟»

پسرک با تردید به او نگاه می‌کند.

دخترک: «آخه تموم می‌شه... آخر هفته که پولمو از آقاغلام گرفتم، بهت پس می‌دیم.»

5) عصر/ خارجی/ روبه‌روی سینما

دخترک اسکناس 200 تومانی‌ای را که جای کتانی‌اش روی آن است، در دست دارد و با شوق به پوسترهای سردر سینما نگاه می‌کند. سپس اسکناس را در مشتش جمع می‌کند و لبخندزنان به سمت درِ سینما حرکت می‌کند. پسرک واکسی با دیدن وی از جا بلند می‌شود و به سمت او حرکت می‌کند.

6) عصر/ خارجی/ خیابان

پسرک گل‌فروش با چند دسته گل و یک سطل آب، به سمت یک ماشین می‌رود. راننده، خاکستر سیگارش را بیرون می‌ریزد و شیشه را بالا می‌کشد.

7) عصر/ خارجی/ روبه‌روی سینما

دخترک نگاهی به پوستر تبلیغاتی فیلم می‌اندازد. سپس برای پسرک واکسی که آن سوی خیابان است، دستی تکان می‌دهد و می‌رود. پسرک واکسی به سر جایش برمی‌گردد و وسایلش را جمع می‌کند.

8) غروب/ خارجی/ خیابان

پسرک واکسی کنار خیابان به دنبال پسرک گل‌فروش می‌گردد. پس از چندی، او را لابه‌لای ماشین‌ها می‌بیند و به سمتش می‌رود.

پسرک واکسی: «بیا، جورش کردم.»

و اسکناس را به سمت پسرک می‌گیرد.

پسرک گل‌فروش (در حین گرفتن پول): «سانس بعدی‌اش کیِ؟»

سپس با تعجب به اسکناس نگاه می‌کند، که جای کتانی دختر روی آن نقش بسته است.
CAPTCHA Image