کاخ بلند




فردوسی را بهتر بشناسیم

* مانند پل

شاهنامه مانند پلی شد که دو فرهنگ پیش از اسلام و بعد از اسلام ایران را به یک‌دیگر متصل کرد... از نفوذ شاهنامه در ورزش باستانی گرفته تا برسد به ادبیات توده و هنرهای نمایشی و یا برای مثال، بخش بزرگی از نام‌های ایرانی که ما روی کودکان خود می‌گذاریم، در اصل از شاهنامه گرفته شده‌اند؛ چون اغلب آن‌ها به این صورت در آثار پیش از شاهنامه نیامده‌اند. هم‌چنین شاهنامه در کنار خمسه‌ی نظامی یکی از مهم‌ترین منابع موضوع هنر مینیاتور و تذهیب کتاب است و از میان آثار فراوان آن، دوتای آن‌‌‌ها، یعنی شاهنامه‌ی بایسنغری و شاهنامه‌ی شاه‌تهماسبی از شاهکارهای جهانی هنر تذهیب، نقاشی، خطاطی و صحافی به شمار می‌روند.

جلال خالقی‌مطلق- شاهنامه‌پژوه

* تبار

اگر شاه را شاه بودی پدر

به سر برنهادی مرا تاج زر

چو اندر تبارش بزرگی نبود

نیارست(1) نام بزرگان شنود

درختی که تلخ است وی را سرشت

گرش در نشانی به باغ بهشت

ور از جوی خُلدش(2) به هنگام آب

به بیخ انگبین ریزی و شیر ناب

سرانجام گوهر به کار آورد

همان میوه‌ی تلخ بار آورد

فردوسی

* پیروزی و شادی

شعر فردوسی یک شعر حماسی است؛ به همین دلیل در آن، سخن از مردم ایران در گذشته، حال و زندگی عمومی آن‌ها است. او شکست و غم همه‌ی مردم را بیان می‌کند و چون سخن از شادی و پیروزی در شاهنامه به میان می‌آید، پیروزی و شادی متعلق به همه‌ی مردم است و ما خودمان را یکی از قهرمان‌ها و جزیی از صحنه می‌شناسیم.

دکتر رستگار فسایی- استاد دانشگاه شیراز

 * کسی که شاهنامه را بیش‌تر می‌فهمد

در تاجیکستان هنرمندترین و باهوش‌ترین شخص، کسی است که شاهنامه را بیش‌تر می‌فهمد و حافظ شاهنامه است.

در گذشته برای انتخاب نام فرزندان‌مان شخصی که اهل شاهنامه‌خوانی بود، برای‌مان شاهنامه را باز می‌کرد و از میان نام‌های داخل شاهنامه نامی زیبنده برای فرزند تازه به دنیا آمده انتخاب می‌کرد. جالب‌تر این که از بین آن اسامی، اسم‌هایی انتخاب می‌شد که فردوسی آن‌ها را به عنوان افراد خوب و قهرمان توصیف کرده بود.

شاه منصور خواجه‌اف- کارشناس فرهنگی تاجیکستان در اکو

* اشعار بلند

به قول فردوسی‌-رضوان‌ا...‌علیه‌- «اگر بار خار است خود کشته‌ای/ اگر پرنیان است خود رشته‌ای». این اشعار بلند مرحوم فردوسی است.

فردوسی از بزرگان شیعه است. آن روزی که بردن نام حضرت امیر(ع) جرم نابخشودنی بود، این بزرگوار به صراحت گفت«درست این سخن، گفتِ پیغمبر است/ که من شهر علمم علیَم در است». آن روز خیلی سخت بود کسی نام حضرت را ببرد. آنچه را که در روز کشتیم همان را در رؤیا می‌بینیم، نه این که به دلخواه ما باشد که اگر کسی را دیدیم بتوانیم هر سؤالی از او بکنیم.

آیت‌ا... جوادی آملی- تفسیر سوره‌ی شعرا- مسجد اعظم قم

* خروش فردوسی

هنوز یادم هست:

چهار سالم بود،

که با نوازش سیمرغ،

به خواب می‌رفتم.

به بانگ شیهه‌ی رخش،

ز خواب می‌جستم.

چه مایه‌ی شوق به دیدار موی زالم(3) بود!

به خواب و بیداری،

لب از حکایت«رستم» فرو نمی‌بستم.

تنم ز نعره‌ی دیو سپید می‌لرزید.

چه آفرین که به«گُردآفرید» می‌خوانم.

شرنگ قصه‌ی «سهراب» را به یاری اشک،

ز تنگنای گلوی فشرده می‌راندم.

چه روزها که به دل می‌گریستم خاموش،

به شوربختی«اسفندیار» رویین‌تن.

صدای فردوسی

که می‌سرود:

«به نام خدای جان و خرد»

مرا به سوی جهان فرشتگان می‌برد!

فریدون مشیری

* سخن را به آسمان برد

استاد ابوالقاسم فردوسی از دهاقین طوس بود. از دیهی(4) که آن دیه را باژ خوانند و از ناحیت طَبَران است. بزرگْ‌دیهی است و از وی هزار مرد بیرون آید. فردوسی در آن دیه شوکتی(5) تمام داشت. چنان که به دخل آن شیاع(6) از امثال خود بی‌نیاز بود و از عقب(7) یک دختر بیش نداشت و شاهنامه به نظم همی کرد و همه‌ی امید او آن بود که از صله‌ی(8) آن کتاب جهاز آن دختر بسازد. بیست و پنج سال در آن کتاب مشغول شد که آن کتاب تمام کرد. و الحق هیچ باقی نگذاشت و سخن را به آسمان علیین برد. من در عجم سخنی بدین فصاحت نمی‌بینم و در بسیاری از سخن عرب هم.

چهار مقاله- نظامی عروضی

* بی‌همتا

این سی سال در خانه نشستن و همه‌ی دارایی موروث و مکتسب(9) خویش را صرف زبان فارسی کردن هم گونه‌ای جهاد بی‌تکرار از سوی اوست که چون شاهنامه در همه‌ی این هزار سال بی‌رقیب و بی‌همتا مانده است و پس از او هر چند سعدی‌ها و حافظ‌ها با حفظ همین روحیه‌ی آزادگی و بزرگ‌منشی و ایران‌دوستی کار را دنبال کردند؛ اما این شیوه بر فردوسی ختم شده است.

دکتر عبدالرضا مدرس‌زاده- مدیر گروه ادبیات دانشگاه آزاد 1) نتوانست. 2) بهشت. 3) نام پدر فردوسی. 4) دهکده. 5) قدر و مقام. 6) مال و ثروت. 7) نسل. 8) جایزه. 9) اموال، ثروت.
CAPTCHA Image