آسمانه/ آیینه‌ی تلویزیونی




تلویزیون آقای حسین عرقی داشت خراب می‌شد. تلویزیون دیگر خسته شده بود که هر شب تا نصف شب روشن بود. تلویزیون آقای حسین عرقی اولین ‌باری بود که از کسی درخواست می‌کرد. آن هم از که؟ از آیینه. آیینه هم اولین ‌باری بود کسی ازَش درخواست می‌کرد. تلویزیون از آیینه پرسید: «می‌توانی جای مرا بگیری؟» آیینه گفت: «چرا؟ تو که جایت خوب است!»

- نه، جایم اصلاً خوب نیست. من دیگر خسته شده‌ام که تا نصف شب روشن می‌مانم.

آیینه گفت: «باشد، من جای تو را می‌گیرم.»

مثل همیشه آقای عرقی کنترل تلویزیون را برداشت تا تلویزیون را روشن کند؛ امّا دید که تلویزیون فقط تصویر او را نشان می‌دهد. به هر کانالی که می‌زد عکس خودش بود.

هاشم حمزه‌ای، سوم راهنمایی

یادداشت

هاشم در این متن کوتاه تصمیم گرفته جای اشیا را با هم عوض کند. یکی از راه‌های طنزنویسی همین است. باید نگاه را به اشیا عوض کنیم و کاری را به دوش‌شان بگذاریم که نمی‌توانند. جابه‌جایی در طنز یکی از اصول نوشتن است. شما هم اگر می‌خواهید مطلب طنز بنویسید این مورد تمرین خوبی است. مثلاً می‌توانید جای مسواک و جارو را عوض کنید. ببینید چه اتفاقی می‌افتد.
CAPTCHA Image