نویسنده
میگویند سه دوست در خرابهای گنجی پیدا کردند. ابتدا بسیار خوشحال شدند و هر کدام از آرزوهای خود که میخواست با فروش گنج به آن برسد، حرف میزد؛ اما بعد از گذشت ساعتی، طمع، همهی وجود دوستان را فرا گرفت و هر کدام با خود فکر کردند بهتر است این گنج تنها مال خودشان باشد؛ بنابراین دو نفر از آنها با هم نقشه کشیدند سومی را برای خرید غذا به شهر بفرستند تا سهم او را بردارند و سرش کلاه بگذارند. سومی هم با خود فکر کرد به شهر برود، غذای مسموم بیاورد، دو دوست خود را هلاک کند و گنج را از آنِ خود کند. سومی رفت و آن دو در خرابه به جان هم افتادند. یکی از آن دو دیگری را کشت و پشت دیوار پنهان شد تا دوستش از شهر برگردد و او را هم بکشد. دوست سوم از شهر بازگشت و به محض ورود به خرابه کشته شد. تنها یک نفر باقی ماند که قبل از انجام هر کاری، با خوردن غذای مسموم او هم از دنیا رفت و گنج همچنان در خرابه باقی ماند تا آزمایشی برای دیگران باشد.
گنجها واقعاً وجود دارند
داستان بالا میتواند یک داستان واقعی باشد، چرا که گنجها افسانه نیستند و واقعیت دارند. در گذشته بانکی وجود نداشت تا بتوان پول و اشیای قیمتی را به آن سپرد. از طرفی مردم، مخصوصاً مردم روستاها چندان امنیتی نداشتند. روستاها معمولاً ملک اربابها و خانها به حساب میآمد. به همین دلیل بسیار اتفاق میافتاد که راهزنان و زورگیران به روستایی حمله میکردند و تمام دار و ندارشان را به یغما میبردند. این ناامنیها باعث میشد کسانی که مالی داشتند برای حفاظت مالشان نگران باشند. گاهی که ترس حملهی راهزنان به وجود میآمد، مردم، طلاها و جواهرات خود را جایی زیر خاک پنهان میکردند تا بعد از آرام شدن اوضاع و رفتن راهزنان بتوانند دوباره از مال خود استفاده کنند؛ اما چه بسا در حملهی راهزنان و یاغیان کشته میشدند و دیگر هیچ گاه نزد گنج پنهان خود بازنمیگشتند و این راز را با خود به گور میبردند؛ بنابراین وجود چنین گنجهایی در زیر خاک افسانه و دروغ نیست. چنین گنجهایی وجود دارند، اما بسیار بسیار نادرند؛ متعلق به کسی هم نیستند، بلکه جزء میراث فرهنگی همان کشوری به حساب میآیند که از زیر خاکش پیدا شده باشند. ارزش چنین جواهراتی که به عنوان یک گنج از زیر خاک پیدا میشوند، بسیار بیشتر از ارزش جواهرات رایج در بازار ماست. بیشتر ارزش آنها به خاطر زیرخاکی بودنشان است، نه به خاطر طلا بودنشان.
بهجز اینها، گنجهای دیگری هم از زیر خاک پیدا میشوند که تعداد این گنجها بسیار بیشتر از اندوختههای طلا و جواهرات قدیمیهاست. کلاً هر شیئی که از زیر خاک بیرون آورده شود و متعلق به زمانهای گذشته باشد، یک گنج است و ارزش مالی بسیار زیادی دارد. این گنجها اگر چه در خانهی شخصیِ فردی پیدا شوند، متعلق به تمام مردماند؛ چرا که نشاندهندهی زندگی گذشتگان و نشاندهندهی فرهنگ و تمدن مردم آن سرزمین هستند. به همین جهت هر کشور موزهای دارد از اشیای زیرخاکی خود، که به آن افتخار میکند و تمدن خود را با نمایش آن اشیا نشان میدهد. ایران هم کشوری است با تمدن چندهزار ساله؛ یعنی از چندینهزار سال پیش، ایران محل زندگی مردمانی بوده است که به آریاییها معروفاند. این مردم رسم و رسومها و آدابی در زندگی داشتهاند که پایهگذار تمدن و فرهنگ امروزی ماست. این مردم از خود آثاری به جا گذاشتهاند که میتوان آنها را در موزهها دید؛ اما متأسفانه بسیاری از آثار ما در موزههای لندن، پاریس و... به نمایش گذاشته شده است؛ مثل دستنوشتهی ابنسینا که به جای ما در دست کسانی است که با ما دشمناند. اینها همه نشان از خیانتها و خودخواهیهای کسانی دارد که به خاطر به دست آوردن مال اندکی سرمایههای ما را به باد دادهاند؛ و اصلاً چه بسا به خاطر همین گنجها جانشان را هم از دست داده باشند.
ارسال نظر در مورد این مقاله