یک کتاب، یک نویسنده (ادبیات جهان)

نویسنده




شازده‌کوچولو

نگاهی به رمان شازده‌کوچولو

اثر آنتوان دوسنت اگزوپری

یک بار شش سالم که بود، توی کتابی به اسم قصه‌های واقعی‌- که درباره‌ی جنگل بِکر نوشته شده بود‌- تصویر محشری دیدم از یک مار بوآ که داشت حیوانی را می‌بلعید.

توی کتاب آمده بود که: «مارهای بوآ، شکارشان را همین‌جوری درسته قورت می‌دهند، بدون این‌که بجوندش. بعد دیگر نمی‌توانند از جا بجنبند و تمام شش ماهی را که هضمش طول می‌کشد، می‌خوابند.»

این را که خواندم، راجع به چیزهایی که توی جنگل اتفاق می‌افتاد کلی فکر کردم و دست آخر توانستم با یک مدادرنگی اولین نقاشی‌ام را از کار درآورم.

شاهکارم را نشان بزرگ‌ترها دادم و پرسیدم: «از دیدنش ترس‌تان برمی‌دارد؟» جواب دادند: «چرا کلاه باید آدم را بترساند؟»

نقاشی من کلاه نبود، یک مار بوآ که داشت یک فیل را هضم می‌کرد. آن وقت برای فهم بزرگ‌ترها برداشتم توی شکم بوآ را کشیدم. آخر همیشه باید به آن‌ها توضیحات داد.

بزرگ‌ترها گفتند کشیدن مار بوآی باز یا بسته را بگذارم کنار و عوضش حواسم را بیش‌تر جمع جغرافی، تاریخ، حساب و دستور زبان کنم؛ و این‌جوری شد که توی شش‌سالگی دور کار ظریف نقاشی را قلم گرفتم. بزرگ‌ترها اگر به خودشان باشد هیچ‌وقت نمی‌توانند از چیزی سر درآرند. برای بچه‌ها هم خسته‌کننده است که همین‌جور مدام هر چیزی را به آن‌ها توضیح بدهند...

***

«آنتوان دوسنت اگزوپری» (Antoine de Saint Exupery) در روز 29 ژوئن سال 1900 میلادی، در شهر «لیون» به دنیا آمد و در 31 جولای به فاصله‌ی 44 سال، چشم از جهان فروبست. وی در تابستان به دنیا آمد و در تابستان هم از دنیا رفت. وقتی که او متولد شد، تنها شش ماه از تولد قرن بیستم می‌گذشت. نام اصلی او «آنتوان ژان باپتیست ماری روژ اگزوپری» بود؛ اما در خانه، او را «تونیو» صدا می‌زدند. والدین «تونیوکوچولو» هر دو از تبار اصیل و اشراف‌زادگان ولایات بودند و به اعتبار این‌که «قوش» پرورش می‌دادند و پرندگان کوچک را شکار می‌کردند، به آن‌ها «قوشی» می‌گفتند.

نام پدر اگزوپری، ژان و نام مادرش، ماری بود. آنتوان، اولین فرزند پسر آن‌ها بود.

طولی نکشید که مصیبت مرگ پدر خانواده، ضربه‌ی بزرگی به آن‌ها وارد کرد. در این زمان، هنوز آنتوان چهار سالش تمام نشده بود. ماری، مادر جوان و بیوه که در این موقع تنها 28 سال داشته، درآمد ثابتی نداشت و با پنج فرزند کوچک، روزگار سختی را آغاز کرد.

آنتوان، تحصیلات اولیه را در مدارس نخبه‌ی کاتولیک گذراند. در مدرسه، بچه‌ها او را تاتان صدا می‌زدند. معروف است که تاتان قبل از شروع کلاس برای بار دوم صبحانه می‌خورد!

وی قصد داشت وارد دانشکده‌ی نیروی دریایی شود؛ ولی در امتحان ورودی موفق نشد و به ناچار رشته‌ی مهندسی معماری را انتخاب کرد. در اوایل دهه‌ی بیست میلادی، به هوانوردی (خلبانی) روی آورد، متوجه شد که این دقیقاً همان حرفه‌ی مورد علاقه‌ی اوست و تا هنگام مرگ همچنان هوانورد باقی ماند.

اگزوپری واقعاً عاشق کارش بود. او می‌گفت: «هواپیما وسیله است، نه هدف. کسی جان خود را برای هواپیما به خطر نمی‌اندازد؛ همان‌طور که کشاورز تنها برای نَفْسِ شخم زدن، شخم نمی‌زند. هواپیما، وسیله‌ای است برای گریختن از شهرها.» اگزوپری می‌گفت:«... پرواز، کاری مردانه است. عظمت حرفه‌ی پرواز در این است که مردان را به یکدیگر پیوند می‌دهد و به ایشان می‌آموزد که نعمت حقیقی در زندگی، داشتن رابطه با انسان‌هاست، نه تملک اشیای مادی.»

اگزوپری به شدت عاطفی بود. روزی در نامه‌ای به مادرش نوشت: «دنیا را گشته‌ام، روزهای سختی را گذرانده‌ام؛ اما تمام آن سال‌ها و شادی‌ها ارزش یک نوازش مادرانه‌ی تو را نداشت.»

در سن 21 سالگی، به عنوان مکانیک، در نیروی هوایی فرانسه مشغول به کار شد و در طول دو سال خدمت خود، فن خلبانی و مکانیکی را فراگرفت، چنانکه از جمله هوانوردان خوب و زبردست ارتش فرانسه به شمار می‌رفت. وی به مدت چندین سال در راه‌های هوایی فرانسه‌- آفریقا و فرانسه‌- آمریکای جنوبی پرواز کرد. در سال 1923 پس از پایان خدمت نظام به پاریس بازگشت و به مشاغل گوناگون پرداخت. او در همین زمان بود که نویسندگی را آغاز کرد.

در سال 1930 بار دیگر به فرانسه بازگشت و در شهر آگه، که مادر و خواهرش هنوز در آن‌جا اقامت داشتند، عروسی کرد. شهرت نویسنده با انتشار داستان «پرواز شبانه» آغاز شد.

در سال 1939 اثر معروف اگزوپری به نام «زمین انسان‌ها» برای نخستین‌بار منتشر و از طرف فرهنگستان فرانسه موفق به دریافت جایزه شد. پس از شکست فرانسه از آلمان در سال 1940، اگزوپری به نیویورک رفت و در آن شهر بیش از دو سال به نوشتن مشغول بود؛ اما به هنگام گشایش جبهه‌ی دوم و پیاده شدن قوای متفقین در سواحل فرانسه، بار دیگر با درجه‌ی سرهنگی نیروی هوایی، به فرانسه بازگشت.

اگزوپری، برای دوران کودکی احترام عمیقی قائل بود. در سال‌های اقامتش در نیویورک (1943)، کتاب «شازده‌کوچولو» (Le Petit Prince) را برای کودکان به رشته‌ی تحریر درآورد. ماجرای شازده‌کوچولو ادیبانه و غریب به نظر می‌رسد: «بچه‌ی شیطانی است که از گوشه‌ای دور در عالم هستی به خاطر عدم تفاهم با گل سرخ دردسرساز، سیاره‌ی خود را ترک کرده، راه غربت‌ها را در پیش می‌گیرد، به سوی مکان‌های ناشناخته حرکت می‌کند و با شتاب به سوی منطق انسان‌های بالغ در شش سیاره‌ی همسایه پیش می‌رود. آدم‌هایی که در این سیاره‌ها زندگی می‌کنند، یکی از یکی مضحک‌تر بوده و مایه‌ی تمسخر و خنده هستند. شازده‌کوچولو در صحرا فرود می‌آید و با هوانوردی که راوی قصه است، آشنا می‌شود و پیش از آن‌که در هوای رقیق ناپدید شود، درس‌های سودمندی از یک روباه می‌گیرد.» این کتاب آشکارا نماینده‌ی عروج، عزیمت، جدایی و مرگ اگزوپری است. علاقه‌ی اگزوپری به خلق شازده‌کوچولو از این‌جا ناشی می‌شد که می‌گفت:

«مدت زیادی میان آدم‌های بزرگ زندگی کرده‌ام و آن‌ها را از نزدیک دیده‌ام؛ اما چیز زیادی از آن‌ها یاد نگرفتم.»

«آنتوان دو سنت اگزوپری» کتاب «شازده‌کوچولو» را یک سال قبل از مرگش و در بحبوحه‌ی جنگ جهانی دوم، آن زمان که در آمریکا حضور داشت، نوشت. شاید خود او هم باور نمی‌کرد که روزی کتاب کوچکی که نوشته به عنوان یکی از پرخواننده‌ترین کتاب جهان شناخته شود.

«شازده‌کوچولو» یکی از مهم‌ترین آثار اگزوپری به شمار می‌رود که در قرن اخیر سومین کتاب پرخواننده‌ی جهان است. او در این اثر خیال‌انگیز و زیبایش که فلسفه‌ی دوست داشتن و عواطف انسانی در خلال سطرهای آن به ساده‌ترین و در عین حال ژرف‌ترین شکل تجزیه و تحلیل شده، و نویسنده در سرتاسر کتاب کسانی را که با غوطه‌ور شدن و دل بستن به مادیات و پایبند بودن به تعصب‌ها، خودخواهی‌ها و اندیشه‌های خرافی بی‌جا از راستی، پاکی و خوی انسانی به دور افتاده‌اند، زیر نام آدم‌بزرگ‌ها به باد مسخره گرفته است.

اثر جاودان «شازده‌کوچولو» تا کنون به بیش از صد زبان و در بعضی از زبان‌ها چندین بار ترجمه شده است. همچنین شرکت‌های معتبر فیلم‌سازی جهان از آن فیلم‌های متعددی در قالب سریال تلویزیونی، سینمایی و کارتون انیمیشن با ایفای نقش هنرمندان و کارگردانان بنام و مشهور جهان به تصویر کشیده‌اند.

از آثار به‌جا مانده‌ی او می‌توان، هوانورد (1926)، پیک جنوب (1929)، پرواز شبانه (1931)، زمین انسان‌ها (1939)، خلبان جنگ (1942)و نامه به یک گروگان (1943) را نام برد. همچنین قلعه (1949)، نامه‌های جوانی (1953)، دفترچه‌ها (1953)، نامه‌ها به مادر (1955)، نوشته‌های جنگ (1983)، پس از مرگ وی منتشر شده است. در آثار او که همه حاکی از تجربه‌های شخصی است، تخیل‌های نویسنده‌ای انسان‌دوست، دیده می‌شود که در دنیای وجدان و اخلاق به سر می‌برد و فلسفه‌اش را از عالم دینی و واقعی بیرون می‌کشد. شخصیت پرجاذبه‌ی سنت اگزوپری که نمونه‌ی واقعی بلندی طبع و شهامت اخلاقی بود، پس از مرگش، ارزش افسانه‌ای یافت و آثارش در شمار پرخواننده‌ترین آثار قرار گرفت.

نویسنده و خلبان اهل فرانسه در 31 ژوئیه‌ی سال 1944 چشم از جهان فرو بست.
CAPTCHA Image