روزهای ماندگار

نویسنده




1 آبان، شهادت مظلومانه‌ی زائران خانه‌ی خدا به دست مأموران آل‌سعود.

2 آبان، 7 ذی‌الحجه، شهادت امام محمدباقر(ع).

4 آبان، 9 ذی‌الحجه، روز عرفه.

10 آبان، 15 ذی‌الحجه، ولادت امام هادی(ع).

13 آبان، روز تسخیر لانه‌ی جاسوسی، روز دانش‌آموز.

20 آبان، روز خانواده.

24 آبان، روز کتاب و کتاب‌خوانی.

26 آبان، روز آزادسازی سوسنگرد، آغاز سال 1434 هجری قمری.

5 آبان، 10 ذی‌الحجه، عید قربان

در روایات مختلف دین اسلام آمده است که حضرت ابراهیم در سن بالا داری فرزندی شد که نام او را اسماعیل گذاشت و برایش بسیار عزیز و گرامی بود؛ اما مدت‌ها بعد، هنگامی که اسماعیل به سن نوجوانی رسیده بود، فرمان الهی چندین بار در خواب به ابراهیم نازل شد و به او دستور داده شد تا اسماعیل را قربانی کند.

ابراهیم که این کار برایش سخت و دشوار بود، عاقبت با موافقت خالصانه، فرزندش را به محل موردنظر می‌بَرَد و ابراهیم آماده‌ی سربریدن فرزند محبوب خود می‌شود؛ اما به هنگام انجام قربانی اسماعیل، خداوند که او را سربلند در امتحان می‌یابد، گوسفندی را برای انجام ذبح به نزد ابراهیم می‌فرستد.

به خاطر این ایثار و عشق حضرت ابراهیم به انجام فرمان خدا، هر سال حجاج در این روز قربانی می‌کنند. در این روز همچنین مستحب است که نماز عید قربان برپا شود. نماز عید قربان باید در فاصله‌ی زمانی طلوع آفتاب روز عید تا ظهر خوانده شود و دو رکعت است.

8 آبان، شهادت محمدحسین فهمیده

محمدحسین فهمیده در اول اردی‌بهشت 1346 در روستای سراجه‌ی قم متولد شد. در سال 1352 به دبستان «روحانی» ‌قم رفت. از مهرماه سال 1356 تحصیلاتش را در مدرسه‌ی راهنمایی «حافظ» قم ادامه داد. سپس به هم‌راه خانواده‌اش به کرج مهاجرت کرد و از مهرماه 1358 در مدرسه‌ی «خیابانی» مشغول به تحصیل شد.

فهمیده قبل از انقلاب هم‌راه با انقلابیون فعالیت می‌کرد. پخش اعلامیه‌های امام خمینی(ره) در سال‌های 1356 و 1357؛ دیدار با امام خمینی(ره) در بازگشت به ایران؛ شرکت در تظاهرات انقلاب اسلامی زمستان 1357 از فعالیت‌های اوست.

یک هفته پیش از اعلام رسمی آغاز جنگ، هم‌راه نیروی مقاومت بسیج به خرمشهر اعزام شد؛ اما از شرکت او در خط مقدم جلوگیری می‌شد. بالأخره با تلاش خود توانست به خط مقدم جبهه برود.

غروب 31 شهریور- از نخستین روزهای اعلام تجاوز نظامی ارتش عراق‌- هم‌راه با محمدرضا شمس، در جبهه‌ی نبرد حضور رسمی یافت. این دو، یک بار در هفته‌ی اول مهرماه زخمی و به بیمارستان ماهشهر اعزام شدند. پس از به دست آوردن سلامتی و ترخیص از بیمارستان دوباره به جبهه رفت. این بار هم فرماند‌هان به خاطر سن کم حسین اجازه ندادند که به خط مقدم برود؛ اما محمدحسین راه‌های زیادی را آزمود و طی کرد تا بالأخره دوباره به خط مقدم رفت. فهمیده بار دیگر در 27 مهرماه طی مقاومت در برابر حمله‌های دشمن دوباره زخمی شد؛ ولی از پا ننشست. روز حادثه، درگیری سختی با دشمن اتفاق افتاد. دشمن هر لحظه با تانک و نیروهایش در حال پیش‌رفت بود. فهمیده با دیدن این صحنه، چند نارنجک به دور کمر خود بست و به طرف دشمن حمله‌ور شد. او خود را زیر یکی از تانک‌ها انداخت و با انفجار تانک هراسی در دل دشمن افتاد. شهادت فهمیده در 8 آبان 1359 در کوت‌شیخ، نزدیک ایستگاه راه‌آهن خرمشهر به وقوع پیوست.

13 آبان، 18 ذی‌الحجه، عید غدیرخم

در سال دهم هجری وقتی پیامبرخدا(ص) از حج برمی‌گشت، جبرییل در میان راه بر پیامبر(ص) نازل شد و پیامی از خدا به حضرت محمد(ص) رساند. پیامبر(ص) وقتی حرف‌های جبرییل را شنید، دستور داد که کاروان حاجیان بایستند. پیامبر(ص) برای سخنرانی کنار برکه‌ای به نام «خُم» انتخاب کرد. کسانی که جلوتر بودند، برگشتند و کسانی هم که از پیامبر(ص) عقب‌تر بودند، خودشان را به محل قرار رساندند. بعد مردم با جهاز شتر منبر بزرگی را برای پیامبر(ص) درست کردند. پیامبر(ص) بالای منبر رفت و بعد از حرف‌های زیبا و دلنشین، امام علی(ع) را به عنوان جانشین خود انتخاب کرد.

19 آبان، 24 ذی‌الحجه، روز مباهله

مباهله‌ی پیامبر(ص) با مسیحیان نجران، در روز 24 ذی‌الحجّه‌ی سال دهم هجری اتفاق افتاد. پیامبر(ص) نامه‌ای به ساکنان مسیحی نجران نوشت و آن‌ها را به آیین اسلام دعوت کرد؛ اما مردم نجران حاضر به پذیرفتن اسلام نبودند. آن‌ها پیامبر را دروغ‌گو خطاب می‌کردند و خودشان را بر حق می‌دانستند. به همین خاطر نمایندگان خود را به مدینه فرستادند. پیامبر(ص) آنان را به امر خدا به مباهله دعوت کرد. دو طرف باید یک‌دیگر را لعن و نفرین می‌کردند تا برای‌شان ثابت شود که خدا با کدام طرف است و دعای کدام گروه مستجاب می‌شود. پیامبر(ص) با اهل‌بیت خود رفته بود. مسیحیان وقتی این حرکت پیامبر(ص) را دیدند به مسلمان و مؤمن بودن پیامبر(ص) ایمان آوردند و فهمیدند که پیامبر(ص) چه‌قدر به گفته‌اش اعتقاد و ایمان دارد. وقتی هیأت نمایندگان نجران، وارستگی پیامبر(ص) را دیدند، از مباهله خودداری کردند. ایشان خواستند تا پیامبر(ص) اجازه دهد تحت حکومت اسلامی در آیین خود باقی بمانند.
CAPTCHA Image