به ‌خاطر تو...

نویسنده




خدا تو را سرشته است

از آب و عشق و روشنی

تو چون نسیم آرزو

به دشت خاطر منی

*

تو واژه‌واژه خط به خط

نشسته‌ای به خاطرم

غزل‌ترین خیال من

به ‌خاطر تو شاعرم

*

که آیه‌آیه سبز سبز

به ذهن من شناوری

و از تمام خوب‌ها

به چشم من تو بهتری

*

دلم دخیل بسته است

به گنبد و به بارگاه

به هر غریب تازه‌ای

همیشه داده‌ای پناه

*

کبوترانه پر زدم

به آسمان چشم تو

من آن غزال کوچکم

بیا تو ضامنم بشو
CAPTCHA Image