با گذشتگان قدمی بزنیم




? عیادت

مولانا قطب‌الدین در راهی می‌رفت، شخصی از بامی بیفتاد و بر گردن مولانا آمد، چنان‌که مهره‌‌ی گردن مولانا شکستگی پدید آمد، چند روزی به بستر افتاد، جمعی به عیادت او آمدند و گفتند: «حالت چون است؟» گفت: «حال از این بدتر چه باشد که دیگری از بام بیفتد و گردن من بشکند.»

لطائف‌الطوائف، فخرالدین علی صفی

? ثروت

گروهی، شخصی را نزد حاکم بردند و هزار دینار بر او دعوی(1) کردند، حاکم گفت: «چه گویی؟» مرد گفت: «راست گویند، ولی من مهلتی خواهم تا املاک و شتر و گوسفندم را بفروشم و وام آن‌ها را بگزارم.» گفتند: «ای حاکم دروغ می‌گوید، او ثروتی ندارد، نه کم، نه زیاد!» مرد گفت: «ای حاکم شهادت آن‌ها را بر ناداری من شنیدی؟ پس چه می‌خواهند؟» حاکم به رهایی او حکم داد.

کشکول شیخ‌بهایی

? مگس و پروانه

آورده‌اند:

پروانه و مگس پرشان را

با یک‌دیگر معاوضه کردند

اما مگس دوباره

روی زباله بود

پروانه روی لاله!

عمران صلاحی- مرا به نام کوچکم صدا بزن

? دانش طب

طبیبی مسیحی از دانش‌‌مندی مسلمان پرسید: «آیا در سخنان پیغمبر شما از دانش طب چیزی هست؟»

پاسخ داد: «بلی پیغمبر ما فرمود: معده خانه‌ی همه‌ی دردهاست و پرهیز سرآمد همه‌ی داروها و تن آدمی را به آنچه که به آن عادت کرده است بده.» مسیحی گفت: «کتاب شما و پیغمبر شما برای جالینوس جایی در طب نگذارده است.»

کشف‌الاسرار- خواجه‌عبدالله انصاری

? مخالفت

شخصی را گفتند: «برو مقداری گوشت بخر.» گفت: «من خرید خوب نمی‌دانم.» گفتند: «آتش روشن کن.» گفت: «کسالت دارم.» گفتند: «بپز.» گفت: «طباخی نمی‌دانم.» چون غذا حاضر شد، گفتند: «بفرما بخور.» گفت: «بیش‌تر از این اکراه(2) دارم با شما مخالفت کنم.»

نوادر راغب

? فضیلت

از فیثاغورث پرسیدند: «چرا دانش‌مندان نزد ثروت‌مندان می‌روند؛ اما ثروت‌مندان کم‌تر نزد دانش‌مندان می‌آیند؟» فیثاغورث گفت: «زیرا دانش‌مندان فضیلت ثروت را می‌دانند، اما ثروت‌مندان از فضیلت دانش بی‌خبرند.»

زهرالربیع- جزایری

? کار جاهلانه

گویند روزی افلاطون نشسته بود و دوستی بدو رسید و گفت: «فلان شخص را دیدم، بسیار تو را ستود.» ناگهان افلاطون گریست. دوست گفت: «ای حکیم از من چه رنجی رسید که این‌گونه گشتی؟» افلاطون گفت: «از تو مرا رنجی نرسید، ولکن مصیبتی از این بدتر چه بود که جاهلی مرا بستاید و کار من پسند او آید، نمی‌دانم کدام کار جاهلانه کرده‌ام که او را خوش آمده.»?

قابوس‌نامه- عنصرالمعالی

1- ادعا کردند، خواستند.

2- ناپسند.
CAPTCHA Image