شعر همسایه


نام و نام‌خانوادگی: کِن نسبیت

سال تولد: 1962 میلادی

محل تولد: کالیفرنیا، آمریکا

کن نسبیت اولین شعر کودکانه‌اش (تاونی لاغرمردنی) را در سن 32 سالگی نوشت. او که جهت صرف شام به خانه‌ی یکی از دوستانش رفته بود با دیدن دختر دوستش که برای طفره رفتن از خوردن شام دست به هر کاری که فکرش را بکنی زد، این شعر را سرود. او در سال 1998 اولین مجموعه‌ی شعر خود را با عنوان «پاهایم خواب رفته‌اند» به چاپ رسانید.

هرگز خواهرت را گاز نگیر

هرگز خواهرت را گاز نگیر

هرگز به ساق پایش لگد نزن

به صورت خواهرت سیلی نزن و

با مشت بر چانه‌اش نکوب

برچسب «به من لگد بزنید» را

روی پشتش نچسبان

جوراب‌های بدبویت را درنیاور و

آن‌ها را در کمد لباس خواهرت نینداز

عنکبوت پلاستیکی نخر و

آن را بالای سرش آویزان نکن

مار زنگی لاستیکی‌‌ات را هرگز

در رختخواب خواهرت جا نگذار

این جوری با خواهرت رفتار نکن

در غیر این صورت،

کاملاً مطمئنم که بلایی سرت خواهد آورد

چندین برابر بدتر از این‌ها

***

آینه

ای آینه،

راستش را بگو، راجع به من چگونه فکر می‌کنی؟

آیا چاقم یا لاغر؟

برنده‌ام یا بازنده؟

کوتاهم؟ و شایدم زیادی قدبلندم؟

گوش‌هایم زیادی کوچک نیست؟

بینی‌ام چطور؟

اندازه‌اش مناسب است؟

ضعیفم یا خیلی قوی؟

موهایم زیادی کوتاه‌اند؟

باهوشم یا کمی خنگم؟

می‌توانی به من بگویی که چه‌کاره خواهم شد؟

دست و پاچلفتی‌ام؟ خونسردم؟

اوضاعم خیلی ناجور است؟ مدیر خوبی هستم؟

ای آینه،

بگو، چه هستم؟ بی‌نظیر یا مایه‌ی خجالت؟
CAPTCHA Image