سنگ بوسیدنی
گل به دست کنار مزارت نشستم
گریستم
سوختم
و از خاطرات گذشته
تصویری از قصر مرمر ساختم
و امروز آن مرمر
سنگ گورت شدهاند
به راستی که
شهادت سنگ را
بوسیدنی کرد.
ریحانه رحیمی- قم□
شب بیماه
حتی تو هم ای ماه
حتی تو هم
بهانهای برای بودن نداری
کسی در تاریکی شبهایش
دنبالت نمیگردد.
حتی پلنگهای عاشق هم
عکست را با دلوهای کهنه
از چاه بیرون آوردند.
علم پیشرفت کرد
ادیسون برای از یاد بردنت
هزار ماه دیگر
اختراع کرد.
زهره حدادی- بروجرد
نرگس سپید
یه دسته نرگس سپید
دو چشم سبز نقرهفام
گذشت از کنار خط
شبیه آهوان رام
*
نگاه او پر از هراس
به شیشه زد، و ایستاد
گلی خریدم و شد او
پر از نگاه گرم و شاد
*
میان من، و او چه چیز
کشیده جادهی طویل
برای غفلتم از او
زمانه میشود دلیل؟
*
برای کمتوجهی
به تابلو شدن چه زود
نگاه سرسری شهر
ندید او که بچه بود
زهرا مظفری- کاشان□
ارسال نظر در مورد این مقاله