کوچه یخی/کاریکلماتور


وقتی بیمار می‌شوم دربه‌در دنبال مار می‌گردم.

آن‌قدر سرپیچی کردم تا پیچ گردنم هرز شد.

برای سرگرمی کله‌ام را روی آتش می‌گیرم.

حتی غیرممکن هم برایم غیرممکن شده است.

 تنها دیوانه است که به عاقل می‌خندد.

آن‌قدر قهرکرد تا قهرمان شد.

آن‌قدر وسواسی بود که حتی ماست را هم می‌شُست.

CAPTCHA Image