یادداشت

تو مثل هوای تازه، پر از لطافتی، تو مثل آب، زلال و پاکی. تو مثل خاک، فروتنی. تو مثل کوه، مقاوم و استواری. تو مثل آسمان، با عظمت و بی‌کرانی. تو مثل خورشید، گرم و مهربانی. تو مثل ماه، تابان و پر از اسراری. تو مثل باران، پر از رحمتی. تو مثل دریا، بزرگ و خروشانی. تو مثل همیشه، مثل همه هستی. هرکسی خود را در تو جستجو می‌کند. تو مثل آینه، صاف و صادقی. همه در وجودشان تو را دارند و نشانه‌هایت همه جا آشکار است. تو مثل همیشه، همه جا هستی. در هر سرزمینی نامت برده می‌شود. تو در نام‌های بسیاری جا داری. هر دین و آیینی تو را می‌شناسد و به تو اعتقاد دارد. تو نجات‌دهنده‌ی بشریت هستی. انسان‌ها به تو نیاز دارند. مثل هوا، غذا و آب بلکه از این‌ها هم مهم‌تری؛ چون تو نباشی امیدی در کار نیست. تو مثل همیشه، در دل‌ها جای داری.

علی اشرفیان- اصفهان

علی اشرفیان متن ادبی «تو مثل همیشه» را ارسال کرده است.  در ابتدا همه‌اش توصیف می‌بینیم. او در این‌جا «تو» را شبیه به آب و خاک و کوه و... کرده است. از این دست توصیف‌ها زیاد می‌بینیم، ولی در چند خط بعدی مطلب کمی عمیق‌تر می‌شود: «تو مثل همه هستی. هرکس خود را در تو جستجو می‌کند.»

 

در این قسمت با کسی که منتظرش هستیم، روبه‌رو می‌شویم. نویسنده بدون این‌که اشاره‌ای به نام کسی که منتظرش هستیم بکند، نشانه‌های او را در متن ادبی‌اش آورده است. کسی که نجات‌دهنده است و همه به او نیاز دارند و...

پرهیز از مستقیم‌گویی یکی از هنرهایی است که نویسنده باید داشته باشد. نویسنده در مطلب خود باید کد‌ها و نشانه‌هایی را بدهد که ما بفهمیم درباره‌ی چه کسی می‌گوید. در این مطلب رعایت این مورد را می‌بینیم.□

 

CAPTCHA Image