دوستم داری... من میدانم
مهربانی و بزرگی و عزیز
هرکه دقت بکند میبیند
جای انگشت تو را بر همه چیز
***
میدرخشی و شبیه نوری
که نه بالایی و نه پایینی
وسط بازی قایمباشک
من تو را نه... تو مرا میبینی
***
تا صدا میکنمت، میشنوی
دوستم داری و من میدانم
وقتی از غصه دلم میگیرد
«قل هو ا... احد» میخوانم
سعیده اصلاحی
ارسال نظر در مورد این مقاله