طیبه شامانی
سالها پیش وقتی مشغول مرور دفتر شعرهایم بودم، چشمم به تعدادی شعر افتاد که مناسب گروه سنی نوجوان بود. تصمیم گرفتم آنها را برای مجلهی سورهی نوجوان ارسال کنم. در کمال تعجب و ناباوری چند هفته بعد جناب آقای سرشار با من تماس گرفتند و با آن صدای منحصر به فرد فرمودند که شعرهای ارسالی من برای چاپ انتخاب شدهاند. از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدم. انگار روح تازهای در من دمیده شد. خیال میکردم به سن وسال نوجوانیام برگشتهام و اینگونه بود که به طور اتفاقی در مسیری قرار گرفتم که سرشار بود از حس زندگی و پویایی، یعنی دنیای کودکان و نوجوانان.
در پایان، خدا را شاکرم که دنیای زیبای کودکی را برایم همیشه تازه و شاداب نگه داشته است!
شعر
حس شاعرانهام، نشستهای؟
من دلم گرفته بال و پر بزن
تا هوای سبز شاعری برو
شعر تازهای بگو برای من
*
لحظهای به روی شاخهی غزل
در هوای واژهها عبور کن
با صدای گرم و دلنشین خود
شعر تازهی مرا مرور کن
*
من شبیه آن پرندهام که هست
بال و پر شکسته توی یک قفس
خوش به حال تو، همیشه، هر زمان
در هوای شعر میکشی نفس
﷼
میروی به اوج آسمان و من
دلخوشم به لحظهی رسیدنت
منتظر نشستهام به راه تو
میتپد دلم برای دیدنت
ارسال نظر در مورد این مقاله