مجید عمیق

رکود شعر کودک و نوجوان به دلیل به‌کارگیری تشبیهات و استعاره‌هایی است که سالیان سال دارد تکرار می‌شود. نوآوری در شعر کودک و نوجوان در این ده سال کم‌تر بوده است. عدم آشنایی شاعران کودک و نوجوان ما با شعرهای کودک و نوجوان سایر ملل موجب شده است که ما هر چه در چنته داشتیم طی سالیان گذشته خرج کنیم و اکنون چیز دیگری نداشته باشیم. هرچند از نظر سوژه ما بسیار غنی‌تر از سایر کشورها هستیم. اما آن‌ها از جهات بکر بودن تصاویر بسیار قوی‌تر از ما عمل می‌کنند و این را به واسطه‌ی سی سال مطالعه درباره‌ی شعر کودک و نوجوان سایر ملت‌ها و دویست عنوان شعر که تا به امروز ترجمه کرده‌ام، می‌گویم. مثلاً وقتی شعری را می‌خواندم که پرنده‌ای برای یک تکه نان روی برف نشست و پاهایش نقش ستاره بر برف‌ها زد، بسیار لذت بردم و پیش خودم گفتم کاش شاعر کودک ما این را به کار می‌برد و من این زیبایی را در شعر خارجی نمی‌یافتم.

خدایا گناهم را ببخش

مطمئن نیستم همه‌ی گناهم را بشناسم

امّا از گناه‌آلود بودن یکی از کارهایم مطمئن هستم

سال‌ها پیش، وقتی کوچک بودم

تفنگ به دست، در گلزاری کمین کردم

نفسم را در سینه حبس کردم

آسمان نیز مانند گل‌ها آبی‌‌رنگ بود.

دو مرغ باران،

با پاهای ظریف طلایی‌رنگ‌شان

از برابر چشمانم گذشتند

به سرعت گذر رؤیاها

به سرعت سیلاب نقره‌ای

صدای تیر بلند شد،

و هر دو پرنده با بال‌های شکسته گریختند

به سمت دریا

شتابان برای گرفتن‌شان دویدم

و هر دو پرنده با سرهایی بیرون از آب

شتابان دور شدند

آن‌ها ناله می‌کردند، مانند آهنگ غم‌انگیز نی

و شکسته‌بال دور شدند

از آن پس هر روز که در میان این گلزار قدم می‌زنم

صدای آن‌ها در گوشم طنین می‌اندازد

که ناله‌کنان و سر به سوی آسمان، دوستان‌شان را صدا می‌زنند

*

دیگر دوستان‌شان به سمت جنوب پرواز کردند

با آن بال‌های نقره‌ای‌رنگ‌شان

و جا گذاشتند این دو پرنده‌ی بال‌شکسته را

صدای ناله‌هایی که یک روز به طول انجامید

*

اما من هنوز این ناله‌ها را می‌شنوم

که غم‌انگیزتر از هر ناله‌ایست

می‌دانم که گذر زمان نیز صدای آن‌ها را از بین نخواهد برد

آن صدای غم‌انگیز نی‌وار آن‌ها را

آن دو پرنده برای همیشه با آسمان وداع کردند

و هرگز نفهمیدم که روزگارشان چگونه به‌سر آمد

اما سالیان سال است که از خداوند می‌خواهم

این گناه مرا ببخشد.

شعر از رابرت پ. تریسترام کافین

CAPTCHA Image