سیدحسن و سیدحسین میرخانی، هنرمندان نام‌آور خط ایران معاصرند.

این سخن گزافه نیست که ایران، قرن‌های قرن است که مهد هنرمندان بی‌بدیل است. یک روی هنر ایرانی‌ها همیشه خط خوش بوده است. کم‌تر اثر تاریخی را می‌توان در ایران جست، که قسمتی از تزییناتش را خطاطی تشکیل نداده باشد. در مساجد و مکان‌های مذهبی گرفته تا کاخ‌ها و عمارت‌ها؛ حتی در تخت‌جمشید، آثاری با خط میخی، که خط مرسوم آن روزهای ایران بوده، با نظم و هنر خاصی بر جای مانده است. انواع هنر خطاطی نستعلیق، شکسته، ثلث و غیره را همه‌جا می‌توان یافت. این‌بار هم سخن ما از دو خوشنویس است. دو برادری که نه برای قرن‌های گذشته، بلکه مربوط به همین قرن اخیرند. اگرچه، چند ده سالی است که از بین ما به دیار ابدی کوچ کرده‌اند.

برادر بزرگ‌تر، کاتب قرآن کریم

آقا سیدمرتضی برغانی را همه‌ی هنرمندان دوره‌ی قاجار می‌شناختند. او پدر سیدحسن و سیدحسین بود. آقا سیدمرتضی خودش از خطاطان معروف و زبردست دوره‌ی خود بود که شاگردان بسیاری از جمله دو پسر خود را به جامعه تحویل داد. آقا سیدمرتضی شاگرد میرزارضا کلهر و پیرو سبک او در خطاطی بود. میرزا رضا کلهر را هم که حتماً می‌شناسید، یکی از بزرگ‌ترین هنرمندان تاریخ خط ایران که در زمان قاجار زندگی می‌کرد. سیدمرتضی هم، همان سبک میرزا کلهر را در خطاطی به پسرانش آموزش داد. سیدحسین، پسر بزرگ‌تر بود. او در سال 1286‌هـ.ش. در تهران به دنیا آمد و 5 سال از سیدحسن، بزرگ‌تر بود. برای همین هم کمی زودتر وارد عرصه‌ی خطاطی شد.

آقا سیدمرتضی خیلی زود، یعنی از همان روزهای اول مکتب رفتن سیدحسین، خط را به او یاد داد؛ یعنی سیدحسین، وقتی برای اولین‌بار نوشتن حروف فارسی را می‌آموخت، آن‌ها را با نستعلیق می‌نوشت. برای همین، خطاطی همراه همیشگی او در نگارش بود. سیدحسین راه ترقی و پیش‌رفت را خیلی زود پیمود و توانست فرزند شایسته و خلفی برای استادش که همان آقامرتضی بود، باشد. چند سال بعد، سیدحسین میرخانی به یکی از اساتید بنام خط ایران تبدیل شد. طوری که وقتی در سال 1330 انجمن خوشنویسان ایران تأسیس شد، سیدحسین میرخانی یکی از اولین اساتید و حتی به عنوان استاد ممتاز آن‌جا در انجمن عضو شد و فعالیت کرد.

او در فاصله‌ی سال‌های 1330 تا 1356 یعنی حدود 26 سال بدون هیچ وقفه‌ای کرسی خود را در انجمن خوشنویسان حفظ کرد؛ و اگر روزگار سوی چشمان او را نمی‌ربود سال‌های سال در این عرصه می‌ماند؛ اما متأسفانه استاد حسین میرخانی در سال‌های آخر عمرش، چشم‌هایش را از دست داد و نابینا شد. سرانجام در سال 1361 و در روز 11 خرداد، دار فانی را وداع گفت.

آثار استادحسین میرخانی، آن‌قدر زیاد هستند که نوشتن همه‌ی آن‌ها مشکل است، اما شما احتمالاً با برخی از آثار او، دانسته یا ندانسته آشنا هستید. چرا که در بسیاری از کتاب‌های درسی و آموزشی، خطاطی‌ها، اثر استاد حسین میرخانی هستند. او کتاب‌های رهروان شب، موش و گربه‌ی عبید زاکانی، جزوه‌ی چهارفصل، دوره‌ی سه‌جلدی رسم‌المشق برای مدارس و بسیاری آثار دیگر را به خط خود آراست. آخرین کار ایشان کتاب مثنوی چاپ حاج محمد کریم‌خان کرمانی است که در مشهد و در سال 1353 زمانی که برای تعلیم هنرجویان کلاس‌های خوشنویسی مشهد به آن شهر می‌رفت، نوشت؛ اما بدون شک، ارزش‌مندترین و ماندگارترین اثر استاد سیدحسین میرخانی، نگارش کتاب وحی است. او بعد از این‌که در استادی خط کاملاً ماهر شده بود، یک بار در سال 1323 و بار دیگر در سال 1328 قرآن را با خط نستعلیق نوشت که این کار در تاریخ خوشنویسی ایران کم‌نظیر بود. کتابت قرآن دوم که در قطع بزرگ‌تری به چاپ رسید، پنج سال طول کشید این قرآن به خط درشت‌تر از اندازه‌ی مرسوم تحریر شده است. طوری که بیننده در ابتدا ممکن است تعجب کند که چرا در قرآن دوم فاصله‌ی سطرها و همچنین فاصله‌ی کلمات بیش از حد معمول در نستعلیق‌نویسی است؛ اما دلیل این کار وجود اعراب‌های زبان قرآن است که در زبان فارسی نیست و همین مسأله او را مجبور کرد، بدون این‌که از زیبایی خط کاسته شود، فاصله‌ای را هم برای آن درنظر بگیرد. قبل از استاد میرخانی قرآن‌هایی که به خط نستعلیق نوشته شده باشند انگشت‌شمارند؛ یکی به ابعاد 11/5×19 سانتی‌متر به خط محمدحسین دماوندی در سال 1093‌هـ.ق. و دیگری به قطع وزیری به ابعاد 26×32 سانتی‌متر به خط میرزا اسدا... شیرازی در سال 1270هـ.ق. تحریر شده است که اکنون در موزه‌ی کاخ گلستان وجود دارد؛ اما هیچ‌کدام از این دو قرآن دارای شماره‌ی آیات و اعراب کامل نیستند. قرآن حسین میرخانی اولین قرآن کامل نستعلیق است که به چاپ رسیده است.

او چنین می‌نویسد: «نگارنده‌ی این قرآن مجید و کلام رب حمید، حسین میرخانی فرزند مرحوم مغفور آقا سیدمرتضی خوشنویس معروف، مدتی بود که در نظر داشت خط زیبای نستعلیق را که از ابداعات مختص ایرانی است، با نوشتن قرآن کریم و خطاب رب عظیم زینت بخشد و دریغ بود که این افتخار نصیب این خط ظریف نگردد. لکن انجام این خیال با قلت بضاعت حقیر محال می‌نمود، ولی از آن‌جایی که انجام آن را به یادبود پدر بزرگوارم فریضه‌ی خود می‌دانستم، از باطن قرآن و روح آن مرحوم همت خواستم و قضا را شبی در خواب دیدم که با انگشت در آسمان کلمه‌ی «الرحیم» نام اعظم رب کریم را نوشتند که یک سر خط مشرق و دیگری مغرب را فرا گرفته است. این خواب که اشراق آسمانی است یک‌باره بر شوق و ذوقم افزوده، دانستم که سعادت این کار نه به اراده‌ی بنده‌ی دلیل، بلکه به عنایت رب جلیل است.»

استاد حسین میرخانی، از هنرمندان تراز اول زمان خود بود و در این مدت، جوایز و نشان‌های افتخار فراوانی گرفت. این استاد شاگردان فراوانی داشت که بسیاری از آنان هم‌اکنون از خوشنویسان بنام‌اند. با این وجود اغلب اساتید معاصر به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از روی آثار وی تعلیم گرفته‌اند. از مهم‌ترین و مشهورترین شاگردان او می‌توان به غلامحسین میرخانی، فتحعلی واشقانی، رضا مافی، استاد محمدرضا شجریان، مصطفی مهدی‌زاده و غلامحسین صدیقی اشاره کرد.

برادر کوچک‌تر، سراج‌الکتاب

سیدحسن، به چراغ نویسندگان یا همان «سراج‌الکتاب» مشهور بود. او که برادر کوچک‌تر سیدحسین بود، در سال 1291 در تهران به دنیا آمد. گویی راه برای سیدحسن هموارتر بود. چرا که هم پدری داشت که استاد خط او بود، هم برادری که همیشه در کنار او انگیزه‌ی حرکت و برطرف‌کننده‌ی مشکلاتش بود. «سبک در هنر»، اصطلاح مهمی است که هر چند ده سال یا بیش‌تر، هنرمندی که تمام اصول و فنون آن هنر را دانسته و استاد آن باشد، شاید بتواند به نام خود ابداع کند. استاد حسن میرخانی را یکی از صاحب‌سبک‌های خط نستعلیق می‌دانند و این یکی از بزرگ‌ترین افتخارهای او است. سیدحسن، همراه برادرش -‌سیدحسین‌- ‌از اولین بنیان‌گذاران و اعضای انجمن خوشنویسان ایران بودند. او علاوه بر نستعلیق، به انواع دیگر خطوط مرسوم در ایران مانند نسخ، ثلث، تعلیق، رقاع، ریحان، شکسته‌ی نستعلیق و تحریر نیز مسلط و استاد بود؛ اما استادیِ او در نگارش خط نستعلیق در ابعاد «خفی» و «جلی» بود. شاگردان و آشنایان استاد حسن، از او همیشه به عنوان شخصیتی وارسته، با اخلاق و باتقوا یاد می‌کنند. حسن میرخانی از علوم ادبی هم بهره‌مند بود. او دستی هم بر شعر داشت و اشعار عرفانی او با تخلص «بنده» معروف است. مجموعه‌ی اشعار او با عنوان دیوان بنده هم چاپ شده است.

از استاد حسن میرخانی هم آثار ماندگار برجای مانده است. کتاب‌های کلیات سعدی، مثنوی مولوی، خمسه‌ی نظامی، دیوان حافظ، دیوان بنده، گزیده‌‌ی دیوان شمس تبریزی، ترانه‌های باباطاهر، ترجیع‌بند هاتف اصفهانی، ترجمه‌ی نفس‌المهموم، داستان ملک جمشید، مجموعه‌ی هنر خط و نگارستان خط از جمله‌ی همین آثار هستند. کتاب مثنوی مولوی که به خط استاد میرحسن میرخانی نگارش یافته، علاوه بر آن‌که از نظر زیبایی خط مورد توجه است، خود او در تصحیح این کتاب کوشیده است. استاد حسن میرخانی، در سال 1369 از دنیا رفت.

بی‌شک، این دو برادر، فرزندان خلف پدرشان سیدمرتضی بودند. اکنون، نام این دو-‌ استاد میرحسین میرخانی و استاد میرحسن میرخانی‌-‌ به واسطه‌ی آثار زیبا و ماندگارشان، زنده و پویاست.

CAPTCHA Image