نویسنده
باخانمان
نقد و بررسی رمان باخانمان
اثر هکتورمالو
پرین که پدرش را از دست داده با مادر بیمارش به همراه یک گاری و پالیکار (خر محبوبش) به پاریس میرسند و در کاروانسرای متعلق به پیرمردی به نام گلوله نمک ساکن میشوند.
بیماری مادر بالا میگیرد، فروش گاری هم مؤثر نیست و مادر میمیرد. لحظاتی قبل از مرگ، مادر سندی را به پرین میدهد که نشانگر هویت واقعی پرین است و معلوم میکند که او فرزند واقعی کیست.
سفر پرین به تنهایی آغاز میشود، بعد از فروش پالیکار برای مخارج سفر به آمیین میرود. مقصد اصلی او «ماراکور» است، جایی که پدربزرگ او آقای «وولفران» صاحب ثروتی بزرگ است.
پدر پرین (ادموند پنداووان) سالها قبل برخلاف رأی پدر، با دختری از هندو ازدواج کرده است و پس از آن وولفران او را از خود رانده است، او اکنون بیخبر از مرگ او (و همسرش) به دنبال اوست.
ثروت وولفران بعد از او باید به فرزندش برسد، اما در غیبت طولانی او «تئودور» برادرزاده و «کازیمیر» خواهرزادهی وولفران، طمع در مال او دارند و پرین تنها وارث قانونی این ثروت است.
در چنین شرایطی پرین به ماراکور میرسد و با نام جدید اورلی در کارخانهی وولفران بهکار مشغول میشود. پرین پس از این با جسارت و پشتکار از حد یک کارگر معمولی بالاتر میرود تا آنجا که از نزدیکان وولفران میشود و وولفران در پایان به دست مأمورانش از مرگ پسر و همسر او آگاه میشود و به دنبال آن پرین یعنی نوهی خود را میشناسد.
شخصیت اصلی داستان (پرین) با وجودی که خیلی دختر خوب و پرتلاشی بود و مدام آدمهای بدجنسی مثل آقایان «تاروئل» و «تئودور» و نیز خواهر و خواهرزادهی آقای ویلفران بزرگ سعی در زدن زیرآبش را داشتند تا از محبوبیتش نزد پدربزرگ مایهدار دانه درشتش (که آن موقع نمیدانست پرین با اسم تقلبی اورالی نوهاش است) بکاهند؛ علت این امر را میتوان در خاستگاه اجتماعی پرین جستوجو کرد؛ چرا که او به عنوان فردی از طبقهی محروم و زحمتکش مردم که مدارج ترقی را تا رسیدن به مقام منشی مخصوص آقای رئیس پلهپله طی کرد، قربانی بیگناه یک ازدواج نفرینشده بود.
«باخانمان»، رمانی تربیتی و اخلاقی است و بهخصوص با دیدی روانشناسانه و در سطح نوجوانان و جوانان، به نگارش در آمده است. پرین سمبل عنصری پیراسته در جامعه است. به همین جهت در تمام داستان و تا لحظهی مرگ مادر، پرستاریهای مادرانهی این دختربچه و نیز صمیمیت میان آن دو، خواننده را تحتتأثیر خود قرار میدهد. پرین در مواجهه با دو فضای گوناگون (فقر و غنی) خود را نمیبازد. او در مقابل این دو محیط نه رنگ میبازد که نشانهی یأس است و نه حالتی پذیرا به خود میگیرد که نشانهی درماندگی و سکون است. مقصد او اگرچه در ظاهر جایی است به نام «ماروکور» و در پی رسیدن به آن، به ثروتی عظیم دست مییابد؛ ولی او در چند قدمی پیروزی روح سالم و پیراستهی خود را نشان میدهد.
«هکتور مالو» رماننویس فرانسوی در سال 1830 در نرماندی متولد شد. در ژوئن به مدرسه رفت و پس از پایان تحصیلات در شهر روان به پاریس رفت و در رشتهی حقوق به تحصیل ادامه داد. سپس در دفتر اسناد رسمی به کارآموزی پرداخت و در ضمن با روزنامههای مختلف همکاری کرد و در پاریس به کار روزنامهنگاری مشغول شد.
نخستین رمان او با عنوان «دلدادگان» در سال 1891 انتشار یافت که بسیار موفق بود. به دنبال آن دو جلد دیگر با عنوان «همسران» (1863) و «فرزندان» (1866) انتشار کرد. «هکتورمالو» در بین سالهای 1859 و 1869 یعنی در ظرف ده سال در حدود 70 رمان نوشت و به دست چاپ سپرد که بعضی از آنها در چند جلد انتشار یافته است. از آن جمله میتوان به دکتر کلود (1879)، خواهر کوچولو (1882)، نیازمند (1883)، عشق سخت (1896)، رمانهای عاشقانهی من (1896) و برگزیدهی صفحات (1898) اشاره کرد. هکتور مالو همچنین تعداد بسیاری از رمانهای خارجی را به زبان فرانسوی ترجمه کرده است.
معروفترین رمان هکتور مالو «باخانمان» است که به دریافت جایزهی آکادمی فرانسه نایل آمد و تنها کتابی است از هکتور مالو که هنوز تازگی و تأثیر غمانگیز خود را در نسل جوان حفظ کرده و پیوسته از آن تجدید چاپ شده است.
ادبیات کودکانهی هکتور مالو با رمان «باخانمان» خود در کنار نویسندگان بزرگی مانند «ژول ورن» و «کنتس دوسگور» قرار میگیرد و او نیز یکی از آفرینندگان دنیای ادبیات کودکانه است. هکتور مالو که در داستانپردازی لحن صادقانه و خوشایندی به کار میبرد و آثارش پیوسته مورد توجه نوجوانان است، علاوه بر آنکه نویسندهی مسائل اخلاقی و تربیتی است، از زندگی عصر جدید و رنج عمیق انسانی نیز ادراکی کامل دارد. ارشادهای دلپذیر او و دقت فراوان در شرح وقایع عینی محیط، موجب پیروزی کتابهایش گردیده است.
رمان «هکتور مالو» با همین عنوان نوشته شد. کسی هم آخرش نفهمید چرا با وجود آواره و سرگشته بودن شخصیت اول داستان و بیخانمان بودنش «هکتور مالو» این نام را انتخاب کرد.
«هکتور مالو» رماننویس و داستاننویس پرکار فرانسوی در سال 1907 درگذشت. در حالی که کتابی که نوشته بود به چندین زبان زندهی دنیا ترجمه شده بود؛ شرکتهای معتبر فیلمسازی جهان از آن فیلمهای متعددی در قالب سریال تلویزیونی، سینمایی و کارتون انیمیشن با نامهای مختلف با ایفای نقش هنرمندان و کارگردانان بنام و مشهور جهان به تصویر کشیده شدهاند؛ مانند 1915 (جورج مونک/ فرانسه)، 1966 (ژان ویرنیر/ فرانسه) و 2003 (پاسکال چافوت/ فرانسه).
ارسال نظر در مورد این مقاله