نویسنده

پیش از این که به «روح چیست» پاسخ بدهیم لطفاً به وسایلی از قبیل موتور برق، موتور ماشین، آهنربا و مانند آن که در اطراف شماست و با طرز کار آن‌ها آشنایی دارید با دقت نگاه کرده، آن‌گاه به پرسش‌های زیر پاسخ دهید:

موتور چیست؟ برق چیست؟ خاصیت آهنربایی چیست؟

همه‌ی این‌ها رابطه‌ی دو پدیده را با یک‌دیگر نشان می‌دهد که یکی در دیگری تأثیرگذار است.

موتور ماشین ابزاری است که سبب حرکت ماشین می‌شود.

برق، واقعیتی است که در اندام ابزار الکتریکی جریان داشته و سبب حرکت و فعالیت آن‌ها می‌شود. برق، پنکه و کولر را به حرکت وامی‌دارد.

آهنربا، سبب جذب و کشش آهن به سوی خود می‌شود.

روح نیز حقیقتی است در اندام یا همراه اندام انسان که در سرتاسر سلول‌های حیاتی حضور داشته سبب حرکت، فعالیت، کار و زنده بودن آن‌ها می‌شود.

برای فهم این نکته کافی است یک لحظه نگاهی به ساعتت بیندازی، زمان را یادداشت کنی، سپس دستت را بالا ببری، بیست ثانیه بالا نگه داری و فرود آوری و این سؤال‌ها را از خود بپرسی.

1- چرا دست من دقیقاً در لحظه‌ی t بالا رفت، نه لحظه‌ای قبل یا بعد از آن؟

2- چرا دست من دقیقاً 20 ثانیه بالا نگه داشته شد، نه کم‌تر یا بیش‌تر از آن؟

3- چرا دست من دقیقاً پس از سپری شدن 20 ثانیه پایین آمد؟

4- چرا دست من مجدداً بالا نرفت؟

و ده‌ها سؤال مانند آن که درباره‌ی حرکت دست می‌توان مطرح کرد.

پاسخ همه‌ی این پرسش‌ها تنها در یک نکته نهفته است. در لحظه‌ی t اتفاقی برای دست پیش آمد که در لحظه‌های قبل و بعد از آن پیش نیامد. این اتفاق چیست؟ فرمانی که از مغز صادر شده، به ماهیچه‌های دست رسیده، آن‌ها را وادار به انقباض و انبساط کرده و درنتیجه دست من در لحظه‌ای خاص بالا رفته است. می‌توانیم کمی جلوتر برویم و بپرسیم چرا مغز این فرمان را تنها در لحظه‌ای خاص صادر کرده نه قبل یا پس از آن؟ مگر مغز پیش و پس از لحظه‌ی صدور فرمان وجود نداشته است؟

ممکن است بگویی مغز در لحظه‌های قبل و پس از فرمان میل به چنین فرمانی نداشته است. آیا در همین جا توقف کنیم، یا می‌توانیم کمی جلوتر برویم و بپرسیم چرا این میل و اراده تنها درلحظه‌ای خاص برای مغز پیش آمده است؟

پاسخ این پرسش کمی برمی‌گردد به شناخت مغز، قابلیت‌ها و محدودیت‌های آن.

مغز چیست؟

همه‌ی ما نان و پنیر و گردو خورده‌ایم. شکل ظاهری مغز شبیه مغز گردو است، اما جنس آن با گردو متفاوت است.  مغز گردو از سلول‌های گیاهی تشکیل شده، حال آن که مغز انسان را سلول‌های حیوانی تشکیل می‌دهد.

کار مغز

مغز فرمانده‌ی کل قوای بدن است. آیا به راستی چنین است؟ در ظاهر به نظر می‌رسد که این پاسخ درستی باشد، اما دقت بیش‌تر نشان می‌دهد که خود مغز از چیزهای دیگری پیروی می‌کند و دستور می‌گیرد، مثل اراده و میل. تا اراده و میل به انجام دادن کار در انسان پدید نیاید مغز به آن فرمان نمی‌دهد. اساسی‌ترین پرسش در این‌جا آن است که از خود بپرسیم با این که هم ما، هم مغزمان و هم دست‌مان پیش از اجرای فرمان وجود داشته است، اما چرا فرمان بالا رفتن و پایین آمدن دست در لحظه‌ی خاصی صادر شده است.

کسانی که به وجود روح معتقدند به آسانی پاسخ می‌دهند که پیش از آن که مغز فرمان دهد، این فرمان در فضایی غیرمادی و نامرئی مورد تجزیه، تحلیل و بررسی قرار گرفته است و پس از درک فایده به مغز ابلاغ شده است. در حقیقت مغز نخست‌وزیری است که فرمان‌های روح را به سرتاسر بدن ابلاغ می‌کند. آن‌ها مغز را تنها ابزار فکر کردن می‌دانند نه خود فکر کردن؛ اما کسی که در فضای نامرئی نشسته، فکر می‌کند و مسائل را می‌سنجد، سبک و سنگین کرده و تصمیم می‌گیرد همان روح ماست.

پس در پاسخ به این پرسش که روح چیست همان‌گونه که در آغاز این گفتار آمد می‌توانیم بگوییم:

روح حقیقتی است در اندام یا همراه اندام انسان که در سرتاسر سلول‌های حیاتی حضور داشته سبب حرکت، فعالیت، کار و زنده بودن آن‌ها می‌شود.

CAPTCHA Image