قول
صدای سرفههایت میآید
تو به من قول داده بودی
ولی
دکترها گفتهاند
که تو چند روزی بیش
مهمانم نیستی
اما...
اما
من باور نمیکنم
که تو هم
مثل پدر و مادر
غرق ستاره میشوی
ندا مرادیفرد- صومعهسرا
شادی
غُصهها پیدا
شادیها پنهان
پرندهای با آوای دلنشین
میگفت: یاکریم
انگار پرنده
پیامی آشنا بود
از سوی خورشید
گفتم: چرا باید غمگین باشم
وقتی که خدا هست
در همه جا
محدثه جعفری سورانی- اول دبیرستان- قم
سرودی عاشقانه
به جان دخترم بهار
بهار هم،
اگر ز کوچه باغ ده گذشت
به خانه من رهش نمیدهم
به عشق دخترم نسیم
نسیم هم،
اگر ز دشت سرخ لالهها گذشت
به هیچکس دگر، پسش نمیدهم
حلاوت ترانه را،
سرود عاشقانه را،
گر از سر ریا بود،
به مجلس شما رهش نمیدهم.
سیدهاشم حسینی- تهران
ارسال نظر در مورد این مقاله